سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

حضرت امام خمینی (ره) در قسمتی از وصیت نامه خود توصیه هایی به تمام اقشار جامعه داشته اند که در اینجا تنها به چند مورد از آنها اشاره ای کوتاه می کنیم:

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:27 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ... 

 یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! 
ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:24 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:22 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

نادانی رو به خردمندی کرد و گفت فلان شخص ، ثروتمندترین مرد شهر است . باید از او آموخت و گرامیش داشت .

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:21 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |



ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود . شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج ، نیمه های شب صدای فریاد و ناله شنید برخاست و از خانه بیرون آمد صدای فریاد و ناله های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می رسید . مبهوت فریاد ها و ناله ها بود که شبان دست بر شانه اش گذاشت و گفت : این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده ، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شبها ناله هایش را می شنویم . چون در بین ما نیست همین فریاد ها به ما می گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می شویم . که نفس می کشد .

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:20 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |



روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:16 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |



علایم ظهور امام زمان (عج) را می توان به دو بخش تقسیم کرد که در ذیل به آن اشاره می کنیم. 
ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:12 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |



در یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند.
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود.
و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.
همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 2:8 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

امروزه در میان روزنامه نگاران چهار قسم سبک خبرنویسی مرسوم است:
1- سبک هرم وارونه (Inverted Pyramid )؛
2- سبک تاریخی (Chronological style)؛
3- سبک تاریخی به همراه لید (Combination Style)؛
4- سبک پایان شگفت انگیز (Surprise ending )؛
افزون بر این سبکها و به ویژه سبک چهارم که نسبتاً جدید و مستلزم مهارت است و دو سبک دیگر به نامهای سبک بازگشت به گذشته (نقطه مقابل سبک تاریخی) و سبک تشریحی (تشریح قسمت به قسمت خبر) هم مطرح هستند که عملاً هر روزنامه نگاری درطول زندگی حرفه ای خود، خواسته و ناخواسته، به سوی آنها کشیده می شود و شخصاً آنها را تجربه می کند. اما باید خاطرنشان ساخت که استخوان بندی کلی سبکها را همان چهار سبک نخست تشکیل می دهند.
پیش از پرداختن به بررسی این سبکها ذکر این نکته به صراحت ضروری است که اگر کسب خبر کاری دشوار و توانفرساست، تنظیم خبر و ریختن آن در داخل یک سبک، کاری بس دشوارتر است.
دشواری این امر هنگامی بیشتر معلوم می شود که شخص قصد داشته باشد به یک روزنامه نگار پرقدرت تبدیل شود. در واقع نکته این است که شما صرفاً برای رفع تکیلف خبر نمی نویسید، بلکه باید خبر را برای خوانده شدن – و نه فقط چاپ شدن – بنویسید و خواننده، خبر شما را نمی خواند، مگر آنکه توجه او به خبر جلب شده باشد و این جلب توجه میسر نخواهد شد مگر آنکه لباس خبر - با هما ن سبک ارائه خبر- چشم نواز و فاخر باشد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 1:39 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی همواره به فکر مردم بودند، چه نیکوست که این خصلت نیکو را در خاطرات دیگران از حضرت امام راحل (ره) به نظاره بنشینیم:

امام و فکر به مردم

خانه ای برای مستضعفین

در مدرسه رفا، در دو روز آخری که حضرت امام در تهران تشریف داشتند، یک روز فیلم «کاخ و کوخ» را که راجع به حلبی آباد و وضع بد زندگی ساکنان آنجا بود نشان دادند حضرت امام با دیدن این فیلم، به شدت منقلب شدند. این جریان در شبی بود که می خواستند فردای آن روز حضرت امام را به قم ببرند. حضرت امام رفقا را از جمله شهید بهشتی ، آقای هاشمی، بنده و سایرین را جمع کردنند و با حالتی عصبانی فرمودند: «من که می روم ، شما باید این ثروت شاه و ایادی رژیم را تبدیل به خانه ای برای مستضعفین کنید.» دستور تشکیل «بنیاد مستضعفین» در همان شب صادر شد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 10:47 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

 Design By : Pichak