دلنوشته ها
آن روز همه منتظر آمدنت بودند. شور و شعفی وصفناپذیر، رخسار علی علیهالسلام را شکفته بود .
در آن هیجان که ملایک به رقص آمده بودند، لبان علی علیهالسلام مترنم باران ذکر بود.
نسیمیملایم، گیسوان سیاه حسین علیهالسلام را نوازش میداد و زینب علیهاالسلام بی قرار، چون پروانه، گرد امالبنین میچرخید. قاصدک، در گوشه خانه علی علیهالسلام کز کرده بود. باز نسیم وزید و رایحه بانویی بینشان را به ارمغان آورد و خانه را سرمست عطر یاس کرد.
نهمین ماه ولایت، بر برج مبارک رجب برآمده تا آینه دار رخسار خورشید ازلی گردد .
از بشارت حلول این ماه نوظهور، افلاکیان به وجد آمده اند و به میمنت مولود پاک «رضا علیه السلام »، مدینه، مرکز کائنات شده و فرشتگان آسمانی دسته دسته ، برای طواف عاشقانه این قداست ناب، زمینی شده اند.
امشب، ستاره باران رحمت الهی است چرا که خداوند بخشندگی اش در نهاد این مولود مقدس به ودیعه نهاده و بر زمین فرستاده است.
امشب، ملکوت زمینی، قوّت قلب اهالی آسمان است.
بوی بهار، در لابه لای برگ ها می پیچد. عطر سوسن، هوای صبحگاهی را مست می کند. میخک، رز و محمدی، بوی زندگی و تازگی را میان باغچه می پراکنند .
نسیم خوش بهاری، طبیعتی تازه را نوید می دهد. برگ ها جان می گیرند و چشم اندازی سبز، از پس پنجره های گشوده، جلوه گری می کند.
سفره های سخاوت و یکرنگی، پهن می شوند. بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره می پیچد.
عطر سیب های سرخ، جای دیگری میان این همه، باز می کند.
دل های یکرنگ و باصفا، آماده می شوند تا به ثانیه های تازه زندگی وارد شوند. تیک تاک ساعت، فضای پرسکوت خانه را پر می کند.
چیزی به ثانیه های آغازین سال نو نمانده است.
زمین در انتظار نوید باران رحمت است و بهاریترین روزش را به انتظار نشسته است.
ناگهان از مشرق جغرافیای عرفانی، نوری میدرخشید؛ نوری که در چشمهای مضطرب، جوانههای امید میرویاند، نوری که به انتظار تمام ستارهها پایان میدهد، نوری که حرا را به عطر نیایشهای شبانه معطر میکند؛ نوری که مرهم دلهای رنجیده خواهد شد و مسیر سرنوشت دخترکان معصوم را از دل خاک، به سمت آسمان عوض خواهد کرد.
آوای روح بخش قرآن، فضا را پر کرده است؛ کلماتی خداوندی که شولای نور و نیک بختی را بر چادر سیاه ظلمت کشیده است .
ملایک، چراغ یک رنگی و یگانگی را بر خانه های برافراشته با «ا... اکبر» هدیه می دهند.
آفتاب، این همه روشنی را رشک می برد و زمین، بر قدم های محکم مسلمانانی که دست در دست هم خدا را می خوانند، تکیه داده است.
ملایک، با چراغ وحدت می آیند و شیاطین، علم تفرقه را بر زمین می اندازند و می روند.
امشب شمع آورده ام تا در محراب تمام طاق ها و مقرنس ها بیفروزم. شمع آورده ام تا گوشه گوشه بارگاه تو را امشب نورباران کنم.
شمع آورده ام؛ شمع اندوه؛ شمع شام شهادت.
ای زائران آفتاب چلچراغ ها را خاموش کنید و چراغ پیراهن های سیاه را روشن! لب های سخن گو را به خاموشی امر کنید تا سکوت این ماتم، تمام خاک را فراگیر شود! رخت عزا به تن کنید و شال سیاه بر گردن افکنید !
ای امام رئوف! امشب، آهوانه در دام سوگ تو گرفتارم
امشب، آیینه اشک های من فراوان تر از آینه کاری حرم توست.
امشب، شب فرو چکیدن قطره قطره دل هاست؛ شب گریه ستاره هاست .
زمین، نظاره گر اشک های مهتاب است و فردا آفتاب مویه می کند.
امشب، شب سراسیمگی ابرهای پاره ست، دل آسمان گرفته است.
و فردا توفان حادثه ای تلخ، دل های مؤمنان خدا را سخت می لرزاند.
ای آن که از ردای تو، ایمان می چکید و در نگاهت آفتاب می خندید.
به یاد کربلا دل ها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
مرام شیعه در خون ریشه دارد
نگهبانی ز خط خون چنین است
کدامین برگ دفتر عشق خونین کربلای حسینی را ورق زنیم، تا تجلی حماسه ها، روح و روان مان را حیاتی تازه بخشد؟
کدامین صفحه از کتاب سرخ عاشورا و تاریخ کربلا را از نظر بگذرانیم، تا تلألؤ معجزه ها، دیدگان جان مان را نور و صفا دهد؟
هفتم ماه صفر، کوچه پس کوچه های مدینه ثانیه های بهشتی حضور موسی بن جعفر را به خود دید و به خود بالید از قدوم خجسته مولودی که آغوش حمیده خاتون را لبریز عطر ملکوت کرد و به چشم خود، آفتاب شادی را بر چهره نورانی صادق آل محمد(ع) به سیاحت نشست .
شب لبخند و سرور است امشب.
خدا موسایی دگر آورده است؛ موسای آل محمد که عصای علم و حلمش و شکوه زهد و عبادتش، نقشه فرعونیان بنی عباس را به خروش نیل سپرد.
Design By : Pichak |