دلنوشته ها
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِک یا عِصْمَةَ الخائِفین
بنام خداوند بخشنده مهربان
خدایا در این روز مرا به حجاب و عفاف زینت ده و مرا به جامه قناعت و عدل و خوددارى بپوشان و در آن مرا بر عدل و انصاف وادار نما و آسوده ام دار در آن از هر چیز که می ترسم به حق نگاهداری ات اى حافظ ترسندگان
تنها به احترام شما این چند نقطه را روی کاغذ جاری می کنم.
تنها به احترام شما می ایستم و دعای عهد را در دل می خوانم
تنها به احترام شما پس ازخم هایی که در نامه ی اعمالم به جا میگذارم، کمی نور می پاشم تا پیوسته اینگونه نمایان نکند این بنده ی خاکی را...
تنها به احترام شما از کنف و کلاف های طاقت و بی صبریم فرشی می بافم که وقتی به نقش و نگارش خیره می شوم، هر تکه اش نام و یاد شما را در خود داشته باشد که بدانم بی طاقتیم را تو آرام کرده ای و شسته ای.
تو را می خواهم و می خوانم؛ تو می آیی و آمدنت دور نیست. این مژده را در بیابان یأس از نهان دلم گرفته ام که تو می آیی و آمدنت مثل شعر ناگهانی است و چونان سبزه، زمرّد زمین. مثل اشک، هزاران عاطفه داری و چونان تحویل سال، هزار خنده و دیدار. فانوس ها را به کوچه ها آورده ام و در آبگینه هاشان آتش ریخته ام تا در صبح استقبال، کسی دل مرده نباشد. هرچند می دانم که تو در راهی و با خود یک اقیانوس آب می آوری، به اندازه ای که همه تشنگان تاریخ را سیراب کنی. حدیث گل و بلبل و شمع و پروانه را که کهنه ردائی نخ نما بودند رها کرده ام و حدیث ندبه تو را به زمزمه نشسته ام که همیشه تازه است و هر روزِ مرا جمعه می کند؛ جمعه ای به ساحت انتظار.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ.
خدایا مرا در این روز از متوکلان درگاهت قرار ده و مقرر نما در این روز از کامروایان حضرتت و مقربان درگاهت باشم به حق احسانت ای نهایت همه جویندگان
یا مهدی (عج)مولای من !
سالهاست صبح های جمعه ندبه گویان ،
با اشک ، مژه چشم هایم را آب و جارو می کنم ،
تا مگرقدمگاه تو شود
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهاى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبهات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
این وجه الله الذی الله یتوجه الاولیا
نمی دانم چرا فکر میکنم تو در یک جمعه بارانی خواهی آمد
جمعه ای که پرهیاهوترین جمعه خواهد بود
وبازارهای عشق بازی بارزترین تعطیلی شان راخواهدداشت
تمام احساسم با اشک معنا شد آن هنگام که وجود نورانی ات را در صحن دلم به تصویر کشیدم .
ذکر الغوث ، الغوث ، ادرکنی ، ادرکنی ، العجل العجل زبان الکنم را نیرو بخشید ،
تنها از خودت می توانم بپرسم : مولایم ! چه کنم تا مهری که درونم نشأت گرفته را حفظ کنم تا زمانی که لبخند رضایت را بر چهره زیبایت ببینم
نیم نگاهی و نیم لبخندی برای هستی ام بس می دانم
روزی جوابم را خواهی داد
به امید آن روز .
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین.
خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان
Design By : Pichak |