دلنوشته ها
کی انتظار آمدن آن بهاری که در خود شکفتن شکوفه نرگسی را به همراه دارد، به پایان می رسد؟!
سال هاست که به امید آمدنت چشم به آسمان دوخته ایم و ذره ذرة جان و دل را، به فریاد «العجل» سپرده ایم با آن که ندای أین بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف سینه می سوزاند، قلب را به ناله «الغوث» امید تپیدن داده ایم و چشم هایمان را با نور «ادرکنی» مزیّن ساخته ایم.
و تاریکی آنچنان پیرامونم را فرا گرفته است که حتی اگر چشم بگشایم و پلک بزنم، نخواهم دید. دست پیش می برم و در سکوت تنهایی ام، شاخه های نارسِ یأس می چینم.
نردبانی جز یاد تو نیست که مرا تا آسمان عروج دهد و این خاکِ کهنه، مدّتی ست زیرِ گام هایم بوی رکود می دهد. تمام دیوارهای مجاور بر شانه های خسته ام آوار می شوند و من، این روح تا همیشه سرگردان، چکیده ای از سایه ای متروک می شوم که ناگزیر، سال ها باید دیوارهای تا ابد عبوس را بکاوم و هیچ نیابم؛ حتّی روزنی ناچیز برای بال گشودن.
بسم رب النور
بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
نقی! نامی که فخر آسمان است
تلفظ کردنش حظ دهان است
ز القاب امام ِ هادیِ ماست
امامی که عزیز شیعیان است
امام ماه روی با وقاری
که جد حضرت صاحب زمان است
نقی، یعنی تو پاکی! پاک تر از...
همان آبی که در جنت روان است
نقی، چون مظهر پاکی ست...نامش
برای قرنِ آلوده, گران است
به نام مادر آئینه سوگند....
زهرا! همان که صبح چشمش جاودان است
نخواهد از نفس افتاد این عشق
که از "هادی" به قلب عاشقان است
به کوریِ دو چشم آن حقیری
که از فرط حقارت بد دهان است
به هر دیوار ِ این دنیا نوشتیم :
"نقی" زیباترین نام جهان است
رادیو اسرائیل روز گذشته از انتقال "شاهین نجفی" خواننده مرتد ایرانی به محلی نا معلوم در غرب آلمان خبر داد.
به گزارش محدوده، رادیو اسرائیل روز گذشته از انتقال "شاهین نجفی " خواننده مرتد ایرانی به محلی نا معلوم در غرب آلمان خبر داد.
رادیو اسرائیل ضمن حمایت گسترده از حرکت توهین آمیز خواننده رپ ایرانی نسبت به مقدسات شیعه، صدور حکم ارتداد وی توسط مراجع تقلید را حرکتی افراطی خواند و از انتقال وی به محلی نا معلوم در غرب آلمان خبر داد.
"منوشه امیر" که ظاهرا از حرکت ضد شیعی شاهین نجفی، خواننده شیطان پرست مقیم آلمان بسیار خشنود شده بود، آمادگی خود را برای پذیرایی گسترده از وی در "اورشلیم" اعلام کرد.
بعد از اعلام حکم ارتداد شاهین نجفی توسط برخی از مراجع و ناراحتی شدید شیعیان از بی حرمتی وی به ائمه معصومین (ع)، پلیس آلمان برای حفاظت از جان این خواننده رپ، وی را به محلی نامعلوم در غرب آلمان منتقل ساخته که به نظر می رسد با توجه به حمایت های گسترده سران رژیم صهیونیستی از وی، نجفی به اسرائیل منتقل شود.
امام مهدى علیهالسلام :
براى تعجیل در فرج بسیار دعا کنید ، که فرج من فرج شما نیز هست .
کمال الدّین ، ص 485
چهل روز چله نشینی، چهل روز روزه داری و عبادت.
در وداع آفتاب چهلم، صدای آهنگ رحیل عشق میآید.
تو رهاگشته از خاک و مسافر افلاکی.
بر فراز آسمانها، میهمان خوان بهشتی خدایی.
میکائیل با طبقی از میوههای بهشتی پذیرای تو میشود.
یک خوشه خرما و یک خوشه انگور و جامیاز آب بهشت؛ تو میخوری و سیر میشوی، مینوشی و سیراب میشوی.
شب است و سکوت، تمام شهر را فرا گرفته است.
به بانگ بلند بر آسمان صافی آبی رنگ نوا سردادهاند. بشیری در گوش فلک آواز بشارت میخواند که هان باخبر باش که مولودی در راه است!
مدح و ستایش آن خدایی را که از هیچ آدمیآفرید و از آن بنی آدم را و سپس جانشین خود گردانید آنان را در زمین تا اشرفی باشند، بر تمام مخلوقات.
آدم نیز جام قالو بلی را سرکشید و عشق آغاز کرد.
قدم بر صحرای عدم نهاد و از نیستی هستی طلب کرد.
از خار مغیلان، پای افزاری ساخت ایمن و از آن پس در وادی عشق حضرتش روان شد و نشان از آن صاحب قالو بلی گرفت.
شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیبای زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است ، اما مهتاب انتظار در شبهای غیبت سوسوزنان چراغ دلهای ماست .
نام تو حلاوت هر صبح جمعه است و حدیث تو ندبه آدینه ها. دیگر از خشم روزگار به مادر نمی گریزم و در نامهربانیهای دوران، پدر را فریاد نمی کشم; دیگر رنج خار مرا به رنگ گل نمی کشاند; دیگر باغ خیالم آبستن غنچه های آرزو نیستند; دیگر هر کسی را محرم گریستنهای کودکانه ام نمی کنم.
حکایت حضور، برای من یادآور صبحی است که از خواب سیاهی برخاستم و بهانه پدر گرفتم. من همیشه سرمای غم را میان گرمی دستهای پدرم گم می کردم. کاشکی کلمات من بی صدا بودند; کاشکی نوشتن نمی دانستم و فقط با تو حرف می زدم; کاشکی تیغ غیرت، عروس نام تو را از میان لشکر نامحرمان الفاظ باز می گرفت و در سراپرده دل می نشاند; کاشکی دلدادگان تو مرا هم با خود می بردند; کاشکی من جز هجر و وصال ، غم و شادی نداشتم!
واژه واژه احساس، ترجمه هر نگاه توست و لحظه لحظه لبخند میریزد حتی از سکوتت .
مینگری عاشقانه، میگویی عارفانه، میشنوی فروتنانه.
تو که هستی که معنی هر واژه نابی را باید در لغتنامه قلبت جست و حقیقت هر مهری را با محک دل تو سنجید؟
از کجا آوردهای این دریا را که در سینه داری؟ از کجا آوردهای این خورشید را که میان دو ابرویت پنهان است و ما فقط گرمای مطبوعش را لحظه لحظه احساس میکنیم؟
Design By : Pichak |