دلنوشته ها
السلام علیک یا قتیل العبرات
السلام علی المظلوم بلا ناصر
السلام علی المغسل بدم الجراح
السلام علی من دفنه اهل القری
السلام علی "الشیب الخضیب"
السلام علی البدن السلیب
السلام علی الاجسام العاریه فی الفلوات
السلام علیک یا مولای و علی الملائکه المرفوفین حول قبتک
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و
علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
.....
5!
تابحال از محرم چه توشه ای برداشته ای؟!
هر چه روزها می رود و شبها می گذرد و دقیقه به نفس
زدن می رسد!!!!!!!!
بیشتر دل روزهایش را باتو سپری می کند!!!!!
مولای من! تنها می فهمم که این جذبه از توست...
و من خالی تر از آن هستم که لایق نگاه تو باشم...
سلام بر روزی که به دنیا آمدی.... و سلام بر روزی که
زیستی.... و سلام بر روزی که در قتلگاه نظاره گر عالم
بودی.........
نمازی بخوان مولا قبل از رفتن تا زنده شود همه ما...
تا نیست شود همه من....
تا حسین شود مشتی خاک به زیر پای تو ارباب...
به اندازه طول و عرض نماز عصر عاشورایت
برایم نماز بخوان... ای سرورم... مادرت فرمود اول همسایه...
مولای من.... لبیک...
1
آیه مورد استفاده : قصص آیه 21
هنگام خروج سیدالشهدا (ع)همراه خانواده از مدینه
فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین
پس خارج شد با نگرانی و مراقبت از دشمن و گفت بار الها مرا شر این قوم ستمکار نجات بده
اتفاق: عبداله زبیر از مخالفان بیعت با یزید بود ولی بر خلاف امام با ولید ملاقات نکرد و به مکه پناهنده شد
ولی امام موضعش را به ولید گفت و هنگامی که کاملا از مدینه خارج شد این آیه شریفه را تلاوت نمود .
بیاموز مرا که برای رسیدن به دنیا مسابقه که نگذارم هیچ، بلکه دنیایم را لبریز از خدا کنم تا زیبایی خدا دنیایم را زیبا کند ...
بیاموز مرا که چگونه "سارعوا الی مغفره" باشم؟ ...
بیاموز مرا حسین جان که خدا را اول و آخر همه دنیایم بدانم و بکوشم برای اینکه دریابم سهم خدا را در زندگیم ...
نکند خدا از زندگیم رفته باشد و من از چشم خدایم افتاده باشم؟ ...
نکند من هم مصداقی شده باشم برای "نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ " ...
من را معرفت بیاموز که وقتی خدا گفت: "إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛
فکر کردم فهمیدهام؛ اما حقیقت این است که امروز که در دنیا و ما فیهایش غرق شدهام و برای برتری خویش به هر وسیلهای چنگ میزنم، هنوز نفهمیدهام که خدا آن روز چه گفت ...
وای بر من که غرق دنیا شدهام ...
اعوذ بالله من غیر الله ...
می شود دست هایم همیشه در دست های مهربان شما باشد؟!
امروز اصلا دل و دماق هیچ کاری رو ندارم پارسال این موقع راهی کربلا بودم
از دیشب همه خاطره ها آوار شدن روی سرم
لحظه به لحظه اون روزا دارن جلوی چشمم رژه می رن
دلم می خواد بلند بلند گریه کنم
برام دعا کنین دلم دووم بیاره
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....دلتنگم....
بوی نامت باز میپیچد خیالم را به هم،
بس که زیبا، شعرهایم خو گرفته با تو ای عطر گلابستان عشق!
... از راه میرسی و من باز هم عاشق خواهم شد؛ عاشق اشک، عاشق اندوه، عاشق نالههای نینوایی و عاشق نغمههای کربلایی.
«باز این چه شورش است ...»
باز محرمی دیگر و شوری دیگر، چشمها، عاشقانگی از سر میگیرند و دستها، به تمنای عشق باز میشوند.
محرم میآید؛ مثل پرندهای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.
ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.
ماهی که هیچ واژهای گنجایش اندوه بیکرانه آن را ندارد؛ ماهی که هر ساله، خون خدا را بر آسمان دنیا میپاشد تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.
باران نشانه ایست از دعای اربابمان حسین...
اگر بر این خشک زمین بی حاصل باران نمی بارید!!! هرگز دریایی نمی بود تا کشتی
بر آن سوار شود!!
و جمعیت زمین در حیرت باقی می ماندند!
Design By : Pichak |