دلنوشته ها
غم، آسمان و زمین را پوشانده است. بیم تنهایی، تازهترین تصویر آغشته به اشک است؛ اشکی که ماندگارترین خاطره زمین خواهد شد.
چه زود میروید! ای آفتاب «سدره نشین»! با کدامین غروب؛ نجواهایم را بخوانم، که سالها دستهای خالیام، بر آستانه نگاهتان، دخیل میبستند و شما، همان مهربانترین بودید که همیشه، تبسّم خود را با همه تقسیم میکرد.
چشمهای فقیرم هنوز از روزنه تاریخ، به دستهای سخاوتمند شما، خیره مانده است، تا شاید لقمهای معرفت، جرعهای کمال و ذرهای عنایت بستاند!
چه زود میروید! زمینی که بار امانت را نتوانست تحمل کند، چگونه میتواند بار اندوه شما را تحمل کند؟!
ماجرای بی کسی زهرا علیهاالسلام از جایی شروع شد که پلکهای تو بر هم آمد.
تو، رها و سبکبال از ادای رسالت، آرام، سر بر دامان مهربانی خداوند گذاشتی؛ در ازدحام سلام و تحیت فرشتگان، در هوای معطر جبرئیل، در ترنم صلوات فرشتگان، در احاطه غم و اندوه توامان، در جاودانگی اشک و ماتم زهرا سلام ا....
بعد رفتنت خاطرات مسجد، سیاه پوشیده است.
غزل، بی کسی خویش را فریاد میزند.
از متن دقایق، ضجه فواره میزند.
بر آینه فضیلتها، گردی از اندوه نشسته است.
ماتمی درون نیهای دشت، رخنه کرده است. خانه متصل به وحی، بی تابانه میگرید.
صدای حزن، در و دیوار را آکنده است.
با شیونهای فاطمه علیهاالسلام، روح بلند آبشارها، تاب و توان خویش را از دست داده است. با نالههای او، دلها افتادهاند به خاک مرثیه.تاریخ میبیند که داغهای حضرت زهرا(س) ادامه دارد.
میبیند که مدتی از گرمی این بستر نمیگذرد که آتشهای بیاجازه، درب خانه این بانو و دلهای ما را به خاکستر مینشانند.
گویا مدینه در میزند و میآید به بالین پیامبر، تا بار دیگر با بوی عشق گره بخورد!
میآید تا از زبان صبح امید، بگوید: حکایات خزان طولانی است؛ اما دستان سبز قرآنت، درخت جاوید زندگی را در دلهای مدینهای، خواهد کاشت.
مدینه اکنون میبیند کنار قامت مهربان پیامبر عطوفت، عطر پرواز پیچیده است. برای مدینه، همه چیز، بر مدار دریغ و افسوس میچرخد. گویا مدینه میرود و لحظاتی بعد، کاینات را با خود میآورد تا به گریههای «حسنین» اقتدا کنند.
ضایعهای است که همه باید سیر بگریند.
رفتن رسول صلی ا... علیه و آله، پاییزی تلخ را در دفتر دنیا رقم زد.
همه در خویش میسوزند. از لابه لای گریهها و تصاویر داغ که قطره قطره میچکد، «ملک الموت» نیز دیده میشود که با احترام، نزد ابهت و جلال پیامبر زانو میزند.
در گذر لحظههای تاریخ دوباره و سه باره ماه صفر داغ بر دلها مینهد و غروب خورشید نبوت و امامت را به نظاره مینشیند.
چقدر تلخ است داغ کریم اهل بیت (ع) و چه سنگین است به تماشای غروب شمسالشموس نشستن
Design By : Pichak |