سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

در خلوت تنهایی ام، برای نبودن تو می گریم. هم صدا با هق هق باران که روی پنجره اتاقم غریبانه می گرید.

در این پاییز رنگارنگ، لحظه هایم بی تو چه بی رنگ است و اندوه نبودنت، لحظه های دلتنگی مرا، دلتنگ تر می کند. تو که نیستی، گویا کسی نیست. تنهایم در میان هزاران تنهای دیگر! اندوه تنهایی مرا بی تو پایانی نیست. عزیز دل زهرا! بیا. در این پاییز تنهایی از همیشه عاشق ترم. دلتنگ عبور آن لحظه هستم که باد، بوی پیراهنت را برای شفای چشمان بیمارم آورد!

آقا! باز جای تو خالی است و سهم من از پاییز، کوچه، کوچه تنهایی است... .

خسته دلی گفت: آن روز که نگاهم به نگاهش درآمیزد، عهد مرا پایانی نیست.

گفتمش: از آن روز که قلبم به رشته قلبش درآویخت، عهد مرا پایانی نیست.


نوشته شده در چهارشنبه 90/7/27ساعت 3:58 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak