دلنوشته ها
«اللهم عجل لولیک الفرج»؛ این دعایی است که در صبح طلوعت، بر لب رازقی ها می شکفد تا جهان را سرمست کند.
این زمزمه ای است که در صبح طلوعت، جویبارها بر لب دارند.
این نغمه ای است که در صبح طلوعت، تمام بلبلان عاشق، برای گل ها می خوانند تا سر از خاک برآورند.
«اللهم عجل لولیک الفرج»؛ این صدایی است که در صبح طلوعت، در پژواکی ابدی، کوه ها تکرار می کنند؛ کوه هایی که پرصلابت، در افق قد علم کرده اند تا پا بر تکیه گاه شانه هایشان بگذاری. این ترنمی است که در صبح طلوعت، باران، نم نم و آهسته آهسته در گوش باغ زمزمه می کند تا سبزترین سلام ها را به تو پیش کش کنند، درختانی که ریشه در جریان سیال عشق دارند.
این ذکری است که ستارگان در صبح طلوعت، آرام آرام بر لب می آورند.
اما آقا! در صبح طلوعت، بگو که خورشید رویت را کی رؤیت می کنیم؛ در کدامین مشرق، در کدامین صبح عید؟ «در انتظار رؤیت خورشید مانده ایم. امیدوار آمدن عید مانده ایم» خورشید بالا بلند! از پشت ابرهای تیره سر برآور تا با تو، شب به پایان برسد.
«اللهم عجل لولیک الفرج».
Design By : Pichak |