دلنوشته ها
با یاد خدا "و " به یاد مهدی "
انتظار در پس انتظار ! و من , در کوچه پس کوچه های بی قراری به امید آمدن تو به ذکرشمار عاشقی ام پناه آورده ام هر دانه را که میاندازم "اللهم عجل لولیک الفرج" را اشک باران میسازم و ترانه آمدنت را با آهنگ حزن آلود انتظار می سرایم .
مهدی جان آجرهای دیوار زمان ثانیه به ثانیه به آسمان ظهورت نزدیکتر میشود و من، لحظه به لحظه بی قرار تر !
مهدی جان بیا که غروبهای جمعه اشکهایم را ناامید ساخته است، بیا و مرا از حصار این فاصله ها برهان و غبار اندوه را از روی گلبرگهای پرپرشده یاسم بِزُدا
یا مولای یا صاحب الزمان !!
یا مهدی ببین چگونه در این غروب ارغوانی به نیایش تو نشسته ام و بر آرامگاه خاطراتم همراه با شمع غریبی ام میگریم , که این غربت , مرا بی تو , در چنگ خود در آورده است .
مهدی جان بیا و نبض انتظارم را آرامشی باش پدرانه و زخمهای دلواپسی ام را مرهمی باش عاشقانه .
یا مهدی ! من در مقابل مهتاب چشمانت مستضعفی بیش نیستم , یا مُعِزَّ المؤمنین المستضعفین ,
یا مولای یا صاحب الزمان !!
هق هق ذره ذره وجودم تو را تمنا میکند بیا و مرا از قربت با اشک رهایی ده ای تنها امید من !!
یا مهدی این ثانیه ها از آن ِ توست و من , کودک غریب تو , با آه دلم در نی لبک عاشقی ام تنفس میکنم تا در روز جشن میلاد پدرت زیباترین آهنگها را بنوازم . مگر نه این که آهنگ انتظار با شعر بغض آلوده و اشک و آه زیباتر میشود !!
یامهدی من در نبود تو سراسر ِ دردم . دردم را درمان باش ای تو تنها درمان دلهای آواره !
مهدی ِ من ! صدای پای غروب جمعه را میشنوم که همراه با تیک تیک ضربه های قلبم چون رهگذری، زمان را میپیماید و میرود .
یا مهدی بیا که منِ خاکی تنها تو را دارم و بس .
از ظهور محمد (ص)تا ظهور تو عهد کردم صبحدم ها را به امید ندای " اناالمهدی " ات سرشار از دعا کنم تا تو بیایی ......
خدایا ای تو تنها مُستعان ِ من، نگاه مملو از نیازم را بنگر و العجل العجل العجل را در فریادم بشنو، که در این غریبی عاشقانه، در این اتاقک محنت بار , دراین هوای بغض اندود فقط تو هستی که ندای الغوث مرا می شنوی .
خدایا ای رب النور العظیم ,مهدی بیاید ! ای رب الکرسی الرفیع انتظار را پایان ده .
رب البحر المسجور دریای اشکهایم را بنگر ای رب الظل و الحرور حرارت عاشقی ام را باورکن.
ای تو رب الملائکه المقربین بگو بیاید ! یا حیّ یا قیّوم من نای انتظار ندارم یا حیّاً قبل کلّ حیّ
گریه امانم نمی دهد و یا حیّاً بعد کلّ حیّ با آمدنش دلم را ازچنگ مرگ رهایی ده که ضربه های قلبم تا سر حد مرگ مرا می آزارد . اگر چه این آزار دلنشین است اما تو رهایم ده که من ِ کودک طاقت زجر عاشقی را ندارم . الهم اجعلنی من انصاره او غریب است غریب تر از غریبی یک عاشق خاکی . خدایا اشک های وجودم را یاور او قرار ده تا او تنها نماند و بیاید .
خدایا چشمانم مرا یاری نمی کند تا این کلمات را زمزمه کنم .
اشک هایم بر صف واژگان دعای عهد , دلِ لغت به لغت این دعا را می سوزاند .
اللهم ارنی الطلعه الرشیده آه خدایی که در وصف نمی گنجی طومار بغضم را و اشک هایم را در این دقایق انتظار بنگر و بگو بیاید . بگو بیاید .بگو بیاید .
من میخواهم تمام نرگسه ای پژمرده را به مهدی ات هدیه دهم تا بداند که سر بر مُهر ِ دلدادگی ام دست بر تسبیح عاشقی ام فقط و فقط او را تمنا میکنم و بس .
تو خودت گفتی قولُک الحق !! پس عشق را که خودت در گِلِ وجودم دمیدی را باور کن و بگو بیاید .....بگو ...بگو ...بگو !!
العجل العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان !
از آسمان اشک می بارد اشک انتظار از زمین غم می بارد غم نبودت !!
"دو رکعت نماز عاشقی به نیّت آمدنت "
Design By : Pichak |