سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

نخل های علقمه گواهند که تو از خود گذشتی! این تنها فرات نیست که به شکوه جاری شدنت رشک می برد.

تمام رودها سرود جاودانی ات را می ستایند؛ آن گاه که می فرمودی: «حاشا که آیینه ی غیرت، بنوشد آب، پنهانی».

ای کهکشانِ خلاصه شده در تبسّم ماه! تکثیر دست های آب آورت را در زلال فرات می ستایم؛ که ستایش دست هایت و یادآوری شهادتت، نشانه ی عشق به آل اللّه است.

نخل های علقمه گواهند که تو با تمام صداقت، شتاب می کردی تا ساحل خیمه ها را در آغوش بکشی؛ خیمه هایی که هر لحظه، در هرم انتظار می گداخت تا دوباره محو نگاهت شود. تا وقتی که تو بودی، کسی عطش را بهانه نمی کرد و کسی فراتر از نگاهت قدم بر نمی داشت. آزادگی در قامت تو خلاصه می شد و عشق و معرفت، برازنده ی نامت بود. در قاموس فضایلت: شجاعت برابر است با تمرین نفس، سخاوت برابر است با سر ریز ایمان، شهادت یعنی صداقت عشق و غیرت یعنی آیینه ی شهادت.

 

اینک، فرات با نجوایی مه آلود، سرود یادت را زمزمه می کند:چرا دلتنگی امشب ماه محزون؟

نگاهت می کنم با چشم پرخون

نگاهت می کنم لبریز احساس

به یاد عصر عاشورای عباس علیه السلام

... و نخل های سر به زیر، باز هم به یاد بازوانی می افتند که جویبار خونشان، تا ابدیت جریان داشت؛ جریانی زیبا، به زیبایی آخرین تبسّم حضرت علیّ اصغر علیه السلام . درود خداوند بر تو، ای وفای محض، ای غیرت خدا، ای علمدار فضیلت ها، ای ساقی معارف حسینی و ای بازوان عظمت عاشورا!

مولاجان، ای باب الحوایج! دردمندیم؛ به جرعه ای از ساغر مهرت، دل خسته ی ما را بنواز.

 


نوشته شده در دوشنبه 89/9/22ساعت 10:24 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak