سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

عید غدیر است و جهان در سرور
کون و مکان غرق نشاط است و نور
بانگ طربخوانى کروبیان
سوى زمین مى رسد از آسمان
شیعه کند فخر بر اهل زمین
زانگه بود در صف اهل یقین
اهل یقینى که مرامش ولاست
در نظرش آل على مقتداست
اى شرف اهل ولایت، غدیر!
برکه سرشار هدایت، غدیر!
آب حیاتى که سکندر نیافت
آن تویى و سوى تو باید شتافت
زمزم و کوثر ز تو کى بهترند؟
آبروى خویش ز تو مى خرند
خلقت گیتى چو خدا مى نمود
منبع آن از رشحات تو بود
این که کند زنده همه چیز آب
زاب غدیر است نه از هر سراب
از ازل این برکه به جا بوده است
آینه لطف خدا بوده است
بر لب این برکه باغ بهشت
دست ملایک گل آدم سرشت
برکه نه، بل قلزم آب حیات
بر لب آن کشتى اهل نجات
بر لب این برکه وضو کرد عشق
آبروى خویش از او کرد عشق
قطره اى از آنکه ز دستش گریخت
خون شهیدان شد و بر خاک ریخت
حرمت این برکه ندانست کس
جز نبى و نایب ایشان و بس
آوخ اگر معرفتى خلق داشت
کى به خود این برکه فرو مى گذاشت؟
شعر از : طاهره موسوى گرمارودى


نوشته شده در سه شنبه 89/9/2ساعت 11:54 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak