دلنوشته ها
بساط تیرگی چنان بر خاک گسترده شده بود، که امید معجزهای نیز بر ذهنها خطور نمیکرد.
اما...
زمین به یمن حضورت از آسمانها فراتر رفت و تابناکتر از خورشید گشت.
تو که آمدی
طاق ظلم کسری تاب عدالت نیاورد و کاخ ستم فرو ریخت.
آتشکده فارس توان برابری با نور تو را نداشت پس خاموش شد
ولی نور خدائی تو روشنی بخش جهل زدگان اعصار گردید.
تو آمدی و تشنگان شهوت و شمشیر را کرامت انسانی بخشیدی.
با آمدنت رحمت خدا بر زمین جاری گشت و چشمه وحدت به جوش آمد.
انسان های خاکی به معراج و آسمان پیوند خوردند.
از راه که میرسی، سنگینترین برگ تاریخ، ورق میخورد و غار «حرا» برای چهل سال انتظار، آماده میشود.
هفدهم ربیع الاول آمنه، آینه بود، تا تصویر تو در آغوشش، قد بکشد.
عبدالمطلب، به شوقِ آمدنت فریاد شوق میزد به این امید که به یمن حضورت ابوجهل ها، ابوعلم گردند.
ای رسول گرامی!
به یوسف چهرهات سوگند، مصر دلهایمان، چشم به راه شکفتن گل های تبسم توست.
در نگاه گرمت، کبوتر «رحمت للعالمین» لانه کرده است و عطوفت دستانت، هر شب، کودکان خاک را نوازش میکند.
و پیامبران، در «سِدْرَةُ المُنْتَهی اَوْ اَدنی»ی چشمانت، نافله میخوانند و در «وَ الصُبحِ اِذا تَنَفَّس» پیشانیت، نماز صبح میگذارند.
میلاد نبی اکرم نور هدایت و ششمین اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد
Design By : Pichak |