دلنوشته ها
ساقههای نیلوفری از پایههای عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراستهاند، تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند.
درون کعبه چه غوغایی است امروز!
ملائک، بال در بال گستره آسمانها را پوشانیدهاند و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند!
طنین نام او هلهله شادی ملائک است.
جامهای افلاکی عاشقان به سوی او میآیند و گیسوان سیاه شب به یمن وجود او گل خندههای نقرهای را در میان آبشار آسمانیش تقسیم میکند؛ و این تقدیر الهی بود که مرد خدا در خانه خدا قدم به صحنه حیات پر افتخار خود بگذارد.
چرا که امشب علی (علیه السلام) می آید!...
و جمعه چه شکوهی دارد و این جمعه شکوهی دیگر!...
13 رجب سال سیام از عام الفیل!
آسمانیان طبق طبق نور میآوردند،
آن گاه که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علی اعلی خانه خویش را برای قدوم مبارک او آماده کرده بود ... و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا بتهای خانه را در هم بشکند و بر پشت بام آن ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبیش را از میان کفرها و نفاق به گوش جانهای عاشقان برساند و پرواز شور آفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.
مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان. مردی که محمد (صلی ا... علیه و آله) از گل خندههای نگاه او نشاط مییابد و ابوطالب در نیمه شبهای بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او میگشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند.
مردی که طلوع مهرانگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان مینوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز میشد.
علی(ع)، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.
نامش را علی نهادند؛ و با علی، موجودی دیگر نیز موجودیت گرفت، موجودی عزیز، گرانبها و بس کمیاب. همان چیزی که باید راز سعادت جامعهها را در آن جست، و در آن هنگام جوامع سخت از آن نهی شده بودند، جهان، "عدل" را نه میفهمید و نه میشناخت.
میلاد علی با تولدی دیگر همراه بود؛ تولد عدل...
و اینک ماشیفتگان و شیعیان علی علیه السلام، در انتظار فرزند اوییم، تا بیاید و عدل پدر خویش را به جهانیان بنمایاند
و با هم در روز میلادش برای آمدن فرزندش دعا میکنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
Design By : Pichak |