دلنوشته ها
آنان که با مه آلودهترین شبها پیمان بسته بودند، آمدند تا آفتاب حقیقت را به تاریکی فرو افکنند.
پیامبر گرامی اسلام، سرشار از یقین بود و قلب نجرانیان پر از تردید.
هنوز در گوش ناباورشان، آن دعوت صریح تکرار میشد.
نکند محمد(ص) خواص خود را به همراه بیاورد! نکند به شیوه پیغمبران، هنگام مباهله زانو بزند! نکند...
مباهله را پذیرفته بودند! اما ذهنشان، این صخره لجوج، هنوز سیلی خور امواج کلمات بود.
انجیل را دوباره مرور کردند، این بار، رو به روی دو راهی اقرار و نابودی قرار داشتند.
جدل، آنان را به این ورطه کشانده بود.
پیامبر با خواص خود آمد!
حضرت محمد(ص) همراه با چهار دلیل محکم آمد؛ با چهار نشانه سبز، چهار دلیل محکم که نگاهشان، خانهبرانداز توفان جهل و سیاهی بود.
آمد تا حقانیت خورشید را در خواب آلودهترین چشمها، بشارتی ابدی باشد.
پرده از چشمهای نجرانیان کنار رفت!
با خود نجوا کردند که کویر دست خالی! در برابر آفتاب توفان شن را فراموش کن! هیچ پردهای نیست که حقیقت خورشید را کتمان کند.
چرا که سپیده را نفرت تیرگی، کارگر نیست و دستهای سبز بهار را رگبار زرد خزان، توان فرو ریختن ندارد.
و اینگونه بود که مباهله، داستان مقابله نور با ظلمت، غلبه سپیدی بر تاریکی و رویارویی عدهای سایهنشین با ستارگان خلقت گردید.
مباهله، شکوه عظمت و کبریایی خداوند در اثبات حقانیت رسول اکرم (ص) و درخشش نور الهی در وجود پاکترین و برترین انسانها بود.
همان کسانی که قرآن درباره آنان فرمود: «خداوند میخواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت(ع) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» و به راستی مباهله، حقیقتی همیشگی است.
عیدی است که در غدیر امضای «رضیت لَکم الاسلام دینا» بر آن زده شد.
روزی است که توحید آنگونه که خدا میخواست، جلوهگر شد و نبوت با سندهایی از کتابهای آسمانی به اثبات رسید و امامت با معرفی نفس رسول، کاملترین جلوه خود را نشان داد.
این پیوستگی توحید و نبوت و امامت و خط مستمری را تداعی میکند که ارتباط مستقیم بشر با خدایش در هیچ زمانی قطع نمیشود.
مباهله، روز توحید و جشن نبوت و عید ولایت و برائت است.
Design By : Pichak |