دلنوشته ها
میلادش، شادترین حادثه رسالت بود.
پرآوازهترین مردهستی، او را ازمیان گلبرگهای بهشت، برای خدیجه ارمغان میآورد.
امشب، جهان ،در غوغایی عظیم موج می زند.
همه جای آسمان؛از نور ورودش، که نورانی است و منور به هر چه روشنایی، میدرخشد.
نوری که از نوزاد رسالت ساطع گشته، خانههای مکه را روشن میکند.
زمین، گهواره ای شد، پر از لالایی ستارههایی نورانیتر از خورشید.
بادهای آوازه خوان، برکت را نجوا میکردند بر سرتاسر خاک.
انسان به خود می بالید از این همه بزرگی.
با آمدنت، زمین، سربلندتر شد.
... و تو آمدی؛ مهربانیات فراگیر شد.
بعد از تو دیگر هیچ دختری، خواب گورهای دهان گشوده را ندید.
کوثر آمده تا هستی را به حرکت درآورد.
بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است!
نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سردکرد بر پیروان طریقه رستگاری.
خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن تر شد، تا نشانهای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهرهها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛ تا دیگر سنتهای جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس.
خوش آمدی به زمین ای شروع زیبایی
تو عطر یاسی و نرگس تویی که زهرایی
امروز، روز رسیدن بانوی آب ها، به تشنگی زمین است؛ آغاز پیوستن تو به تاریخ عاشقانه دین. و نقطه تکمیل قرآن، سوره کوچک توست ای چشمه کوثر!
Design By : Pichak |