دلنوشته ها
میآیی و کائنات به تو سلام میکند .
عطر آرام تو که از افق لبریز میشود، جهان در دامنه زلال روح تو به نماز میایستد.
آفتاب در پیشانی تو شدت میگیرد.
تمام میوههای درختان شاداب میشوند و برگهای سبز برای تو شعر میخوانند.
گلهای سرخ از لبخندهای بیمضایقه تو جان میگیرند و همه رودها، به شوق عطر تو به دریا میریزند.
همه موجها از تو یاد گرفتهاند که هیچگاه از رفتن باز نمانند. پیش از آنکه بیایی، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند.
همه نام تو را میدانند.
همه تو را میشناسند.
تو شبیه ترین غنچهها به بهاری، تو شبیه ترین شکوفههای ازل به پیامبری صلی ا...علیه و آله .
همه عطر تو را میشناسند؛ نارنجها، ابرها، بادها و گنجشکها.
نام تو در خون همه گلبرگهای زیبا جریان دارد.
همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه میگیرند.
بهشت، بهانهای است برای دیدن تو.
بی تو، بهار توهمی بزرگ است که به کویرهای بی پایان ختم میشود.
تو مسافر تمام قلبهایی هستی که پرندهها را دوست دارند.
ماه از گریبان گرامی تو آغاز میشود و روز در پیراهن تو تکثیر میشود.
ابرها همه باران میشوند تا بیواسطه گونههای بهشتیات را ببوسند.
با آمدنت، عشق به مهمانی خانههای فراموش شده میرود و سقف خانهها ستاره پوش میشوند.
نامت، تکرار جاودانه مهر است، در هجامههای مکرر درد.
نامت به شادمانی میماند، علی! حتی در میان هجوم نیزه و تیر و... بیکسی.
اوج کمال تو را در قامت سروگون و خلق رسول گونهات باید جست.
آنگاه که بین «صورت» و «سیرت» و زیبایی «جسم» و «روح» جمع کردی، و جوانی شدی در حد کمال.
تو که آمدی، حسین علیه السلام دوباره جوان شد؛ و دلخوشتر به این روزگار پرآشوب.
سلام، نهال نوپای حسین شهید!
سلام، فرزند راستین ماه و خورشید؛ پیوند خورده با عطش و اشتیاق!
صدای گامهای تو، کوچههای مدینه را به یاد سبز پیامبر میاندازد.
قامت تو، نخلها را مبهوت کرده.
از کوچه باغهای آسمان، ملائکه به تماشای چهره ملکوتیت نشسته اند.
امروز میآیی؛ علم عشق بر دوشت، با نشانهای از آن سوی آسمان، و زمین با خندههای نخستینات، شکفتن آغاز میکند.
در وجودت تکهای از بهشت جا مانده است؛ آن گونه که از چشمانت عطر یاسی عجیب میتراود.
روشنای چهرهات با افقهای دور و درخشان نسبت دارد.
بر اسب که مینشینی، بارانی از ستاره باریدن میگیرد.
مهتاب، امواج نگاه توست که بر دامن آسمان میریزد.
شاعرانهترین واژهها، شعر بلند حماسهات را سرودن نمیتوانند.
امروز میآیی و ما فانوسهای عاشقی در دست، میلاد خجستهات را نور میپاشیم.
میآیی و چکاوکان روشنی، روز آمدنت را به ترانه مینشینند و رودهای زمین، بهار آمدنت را آواز میخوانند.
تو علی اکبری؛ علوی سیرت و محمدی صورت.
میلاد تلاقی دو نور در یک آینه، حضرت «علی اکبر علیه السلام » مبارک!
Design By : Pichak |