دلنوشته ها
میلاد پیشوای حُسن حضرت امام حسن(علیه السلام)
امشب، به ستایش و تمجید، بر رخساره ماه بوسه می زنیم که برای چراغانی شب میلاد تو، تمام چهره منور خود را به آسمان هدیه داده است.
سلام ای کرامت بی پایان! از کجا آمده ای که صدای رسیدنت، تمام هیاهوهای دلهره آور را آرام کرده و سکوت ملکوت را به زمین حیرت زده آورده است؟
تو شبیه ابدیت، شبیه لهجه بارانی که به قصد سیرابی تمام عطش های جهان ببارد؛ شبیه کوچ پرستوهایی که مژده صلح تا قیامت را می آورند.
تو شبیه رنگ و روی آشتی و صداقت لایزالی؛ شبیه اینکه جهان دست و پا گم کند در برابر پیغام محبت همیشگی؛ شبیه اینکه دیگر صدای گریه «بی پناهی» به گوش های دلواپسی نرسد .
برای یتیمان، عشق؛ برای فقیران، مهربانی؛ برای گرسنگان، شفقت و برای تشنگان هم دردی؛ تو بهترین ارمغان آفرینشی.
تو با زیبایی ات، با تمام وحی انگیزی خدایی که در رخساره داری، دامن مهرت را سفره ای کن و خود، بر فراز بنشین تا تمام جهان، بر سر خوان رؤیت تو سیر و سیراب شوند. تا تمام نیاز هستی، از نگاه های صبور و عاشقانه ات، لقمه تماشا برگیرد و جرعه جرعه شراب مستی، از منظر و منظره حضور تو بنوشد.
ای امام بشارت و امید!
اگر امروز، جهان به احترام گام های مهربانانه و دوستانه تو می ایستد، عجبی نیست.
اگر آسمان مکث می کند و کرامت تو را مرور، جای هیچ شگفتی نیست.
شگفت نیست اگر مهتاب می ایستد و جمال تو را تماشا می کند؛ زیرا که تو زیبایی و حُسن دل آرای تو آبروی زیبا سیرتان دنیاست.
ای پیشوای حُسن! ای حسن!
زیبایی اگر هر لحظه تکرار شود و کرامت بر هزاره تکثیر افتد، هرگز نمی تواند اندکی از بزرگی تو را به تصویر کشد که تو در اوجی و آسمان در پیشگاه تو گم می شود، چه رسد که گستره نگاه تو را و حُسن چشمان تو را بفهمد.
ای فروغ لحظه ها و ای روشنگر سپیده!
آرامش جهان را هر بیننده ای می بیند، امّا اگر به ژرفای بنگرد، چشم های مهربان تو را می بیند که آرامش زمین را می آفرینند و شکوه تو را می بیند که به قلّه های شرف، صلابت و وقار می بخشد.
ای بزرگ بی کران! از فراز کدام قلّه بلند نگاه کنم تا شکوه شرفناک تو را ببینم و از کدام منظر گاه، تو را بنگرم تا بزرگی شگرفت را دریابم؟
ای طلایه دار آفتاب! روشنایی تو تمام زشتی و پلیدی زمین را بر می دارد. کاش مدینه می دانست که آفتاب یعنی چه و می فهمید که جمال تو، تجسّم مهربانی است.
Design By : Pichak |