دلنوشته ها
معجزه ای فراتر از درک زمان، در بطن آفرینش رخ میدهد.
مکه، حیرت این اعجاز بیبدیل را زانو زده است.
کعبه با تمام وجود، پا به پای بنت اسد، درد میکشد.
ناگهان، در خوشآهنگی لحظاتبالادست، در مقدسترین دقایق حضور، بر شاخه ابدیت، زیباترین بهار گل میکند.
دیوار کعبه، آماده ترک خوردن است.
سه روز تمام، انتظار؛ آن هم دور خانه خدا.
معجزه، بی محابا میکوبد به دیوارهای کعبه.
ناگهان در مقابل دیدگان حیرت زده حجاز،از پیشانی کعبه آفتاب طلوع میکند.
آسمان میپیچد از شوق در دل نشینی تبسمهای آسمانی کودک ابوطالب.
مکه پلک میزند ناباوریاش را و پیشانی به خاک میگذارد،عظمت این اتفاق را.
نسیم عطر خوش حضورش را میپراکند تا دورترین نقطه از گستره خاک.
دنیا میپیچد در نور؛ نوری ازلی، برخاسته از عمق روشنان نگاه حیدری.
عالم، دهان حیرت گشوده است، عظمت واقعه را.
نوزاد نور پلک میگشاید به جهانی از عاطفه، به وسعت نامحدودی ازمهربانی و تبسمی، لبهایش را میشکوفاند.
اینعلی (ع)است؛ سری از اسرار خداوند، رازی ناگشوده از مکنونات آفرینش.
تمام آفاق، سرشار از جذبه لاهوتی تبسمهای عارفانهاوست.
از هیبت نامش، سکوت کرده است جهان!
تمام پنجرهها شکوه ملکوتیاش را بهتماشا نشستهاند.
شاهکار بینظیر آفرینش، آغاز تصنیفهای عاشقانه بنده و معبود!
موسیقیآمدنت، به زیباترین ترانه پرندگان خوشالحان میماند! و طنین صدایت، به لحن دلنوازترین موسیقی فرا دست، شبیه است.
روزهای نیامده جهان، از عطر آمدنت سرشارند.
پیش از این، کام روزگار، با طعمخوش نامت آشنا بود. پیش از این، سطر به سطر جهان، آیین پهلوانی و جوانمردیات را از بر کرده بود.
نخلستانها به شوق صدای تو، قد راست میکنند. رودها، به اشارهنگاهت، میخروشند!
ذره ذره خلقت، بر دوش خود، کوله بار محبت و ارادت تو را دارند!
باغهای عدالت، طراوات نگاه تو را به انتظار نشسته اند!
ای راز سر به مهر آفرینش!
کاش میشد تمام دقایق عمر، ساحل نشین اقیانوس بیکران و جاودانگیات باشم وجرعه نوش به سوی معرفتت!
Design By : Pichak |