دلنوشته ها
درها همه به باغ تجلی باز است؛ به فرصتی بیمثال از خوش طبعی طبیعت. تا چشم کار میکند خجستگی است و سبز.
دشتهای معرفت، لباسی از جوانه و باروری تن کردهاند و غنچههای الفاظ محبت، به فصاحتی گرهگشا نمایان شدهاند.
موسم مبارکباد چلچلههاست.
فصلی از تقدس هلهلههاست.
شادیهایی که از شش جهت به «سامرا» رو آوردهاند، هجاها و کلمات نورانی شاعران را نیز به گلخندههای فراگیر کشانده است.
هستی به سمت اعتلای خویش دگرگون شده.
جهان به بازدهی مفید خویش در کارنامهاش میبالد.
پا به عرصه گیتی مینهی و حدیث بامدادی چشمانت، شبانگاه غم را برکنار و سیاهی ماتم را رسوا میکند.
راه رسیدن به رهایی، نگاههای تو خواهد بود که امتداد یافته است تا نواحی دلنواز آسمان. ستردن غبار اندوه و دلواپسی از صورت آینهها تنها به دستان تو صورت میگیرد.
به گوشهای از کرامتت، هر چه از هم گسیخته، پیوند میخورد و هر چه آشفته، انسجام مییابد.
در گذرگاه الطاف تو، بغل بغل شعر است که پیشکش میشود و سبد سبد تصنیف گل محمدی.
میآیی و درهای بسته با دستهای اساطیریت گشوده میشوند.
زمین، پانزدهمین روز شعبان را شاعرانه میچرخد.
چشمهای بیقرار نرجس علیهاالسلام ، آمدنت را اشک شوق میریزد.
خداوند، بازوبند عدالت را به دستهای تو سپرده است تا کبوتران تشنه را بر چشمه مهربانیات مهمان کنی.
تو آمدهای تا این جادههای سوت و کور را هیاهوی سواران خورشید پر کند؛ تا باران، بوسههای بهاریاش را بر سر و روی درختان بپاشد.
ای دوازدهمین نشانه عشق! امروز که قدم بر چشمهای خسته مان میگذاری، دلتنگ قرنها دوری، آمدن دوبارهات را انتظار میکشیم. امروز قلب جهان، تندتر از همیشه میزند و در رگهای منتظرش، روشنترین خونها در جریان است.
جمکران، دست به سینهتر از همیشه بر مسیر استقبال خیره مانده است.
امروز میآیی. نگاهت عدالتمدار است و بلند. بر لبهایت تبسمی علوی گل کرده است.
آینهها چهره روشنگرت را به سخن میآیند و کوهها، شانههای شکوهمندت را مرحباگویان به لرزه میایستند.
حالا که آمدهای، پرندهها بام خانهات را رها نمیکنند.
رایحه جانت، خوشبوترین عطرها را از سکه انداخته.
ای خوب! آیههای عدالت را در گوش بادها زمزمه کن تا کوچههای زمین را بوی یاس و نرگس لبریز کند.
آمده ای با دوازده کلید سپید. بی سبب نیست که ضربان قفلهای زنگار گرفته جهان، اینگونه تند میزند.
من یقین دارم که تو مرهم دستهای پینه بسته خاکی.
میدانم که غرور معطر بهار، وامدار نفسهای آسمانی توست.
ای موعود! بازگرد و این سکوت سنگین را فریادی ابدی باش.
امروز آسمان به چشم روشنی خورشید آمده، سامرا را موسیقی ورودت به هلهله برانگیخته است و ما چشم به راه آمدن دوبارهات، پانزدهمین بامداد شعبان را به جشن ایستادهایم.
Design By : Pichak |