دلنوشته ها
واژه واژه احساس، ترجمه هر نگاه توست و لحظه لحظه لبخند میریزد حتی از سکوتت .
مینگری عاشقانه، میگویی عارفانه، میشنوی فروتنانه.
تو که هستی که معنی هر واژه نابی را باید در لغتنامه قلبت جست و حقیقت هر مهری را با محک دل تو سنجید؟
از کجا آوردهای این دریا را که در سینه داری؟ از کجا آوردهای این خورشید را که میان دو ابرویت پنهان است و ما فقط گرمای مطبوعش را لحظه لحظه احساس میکنیم؟
تو که هستی که خدا بهشت را به زیر پای تو بخشیده تا هرکس خواست به آن برسد، اول خاک پای تو گردد؟
تو که هستی مادر که چنین خالصی در عاشقی و وارسته؟ نه مهربانیات کرانه دارد که انتهایش باشد و نه عشقت منطقی دارد که محدودش کند.
از کجا میرسی به نسل آفتاب که چنین نگاه و کلام و قلبت بی خطا، یک سو را نشانه میرود؟
از کجا آمده ایی که تفسیر کردار روشنت این قدر برای ما سنگین است؟
خدا چه در میان سینهات پنهان کرده که این گونه بیهراس هر چه در دل داری، نثار میکنی؟ از همه چیز میگذری برای یک آن آرامش دیگران؛ خودت را تقسیم میکنی میان لحظههایشان، مرهم میشوی بر روی زخمهای خسته و رنگارنگشان.
مادر! شاهکار خلقت خدا، عصاره پاکی و صفا، جبران نامهربانیهای دنیا؛ دوستت دارم.
دوستت دارم چون هر آیه روشن، مسیر مهر تو را نشان میدهد. دوستت دارم نه تنها برای اینکه هر سفیر الهی بعد از عبودیت خدا، مدام سفارشت را میان فکرم میکارد. دوستت دارم برای خودت؛ دوستت دارم چون شاهکار آفرینشی مایه ماندگاری و عشق روی زمین.
دوستت دارم مادر.
Design By : Pichak |