سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

به چله‌نشینی آن اتفاق بزرگ برگشته است؛ به چله‌نشینی نیزه‌های شکسته و علم‌های افتاده؛ به چله‌نشینی هجوم دردها و داغ‌ها؛ به چله‌نشینی چکاچک شمشیرهایی که در نیام آرام نمی‌گرفتند .

به چله‌نشینی آمده است، با کاروانی از هم سفران جامانده.

آمده با اشک‌هایی از درد عزیزان، روان.

با کاروانی که نای برگشتن ندارد، کاروانی که رقیه (س) را همراه ندارد.

آمده تا از گم شدگانش شاید خبری بگیرد.

آمده تا شانه در شانه دشت سر بر سنگ‌های داغ بگذارد و بگرید.

آمده تا از باد خبری از لاله‌هایش بگیرد.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 95/8/29ساعت 3:31 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

این روزها هرچه زمان می‌گذرد و به اربعین نزدیک‌تر می‌شویم، به خیل عاشقانی که همراه با کاروان اربعین و نه با پای جان که با پای دل طریقت عشق می‌کنند، افزوده می‌شود .

شور اربعین، چنان شعوری را در دل‌های مردم ایجاد کرده است که زن و مرد، پیر و جوان، دانشجو و طلبه، کسبه بازاری و کارمند و همه اقشار مختلف را می‌توانی در کاروان عاشقان اباعبدا... الحسین (ع) ببینی که برای زیارت این امام همام در روز اربعین، کوله‌بار سفر برمی‌دارند تا به میعادگاهی برسند که برای آن کیلومترها مسیر را با خلوص دل پیموده‌اند.

خیل عظیم عاشقان که خود را برای سفری آماده می‌کنند که ره‌توشه آن عشق به ولایت و دلدادگی در مسیر شهدا است، آنان نه با پای جان که با پای دل قدم در این مسیر می‌گذارند تا با پیوند دل‌هایشان به حرم سالار شهیدان، بار دیگر با آرمان‌های شهدا تجدید بیعت کنند و فریاد آزادگی و آزادی‌خواهی حسین (ع) را بر تارک سرزمین‌های مستکبران و ظالمان عالم سر دهند.

مستکبرانی که این محبت و ارادت مردم به امام بزرگوارشان که در تاریخ 1400 ساله همواره تکرار شده و می‌شود را برنمی‌تابند و نمی‌توانند عنان در کف بدارند و با تبلیغات سوء در تلاش برای کمرنگ جلوه دادن این حضور و اجتماع عظیم هستند، آن‌چنان‌که در بازتاب خبرهایشان هم این موضوع مشهود است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 95/8/26ساعت 4:43 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

به آب زد.

غبار راه را به فرات سپرد و راه افتاد؛ با پاهایی که به فرسودگی و ناتوانی رسیده بودند.

پیش رفت؛ درحالی که به قامت دوست و هم سفرش تکیه داشت.

در هر قدم، عطر مقدس نام های خداوند را در هوا منتشر کرد. وقتی به مقصد رسید، دست بر قبر نهاد و سلام کرد؛ ولی فضای اطرافش را سکوت، فراگرفته بود.

با دلی شکسته گفت: آیا دوست، جواب دوست خود را نمی دهد؟

باز در محاصره سکوت بود؛ شاید خیره شد به آسمان! شاید هم به خاک و بعد زمزمه کرد چگونه جواب گویی درحالی که بین سر و بدنت جدایی افتاده است؟

سلام بر  اربعین!

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 95/8/26ساعت 4:41 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

ای  شام! ای دیوارهای تا همیشه نامرد!

صدایت، آهنگ ناموزون دشمنی است، خاک در هم خواهد پیچید آن چنان که نعره می‌زنی

چشم‌هایت گودال‌های جهنم است که شعله می‌کشد بر خاک

هوایت دوزخی است، آبستن حادثه‌هایی تلخ.

ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان!

آرام‌تر بزن این تازیانه‌های پی در پی را که از جای تازیانه‌ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. 

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 95/8/15ساعت 2:41 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |

یا امام  سجاد! ای حقیقت سجده!تو را از گریه و نیایش آفریدند، از اشک و عبودیت، از خضوع و توکل.

تو را از ندبه و مناجات آفریدند، نفس نفس تسبیح بودی و هر سپیده دمی خداوند، بهشتی دیگر از نیایش تو می‌آفرید.

حزن فصیحت، کلمه به کلمه حکمت بود و جان.

آسمان، سجاده خیس تو بود، هنگام که باران را می‌سرودی و چه عارفانه، کلماتت فانوس شب‌های مناجات عاشقان شد!

یا امام سجاد!

در صفحه صفحه صحیفه تو، عطر بهشتی‌ات را می‌شنویم،

ای نفس جاری نیایش!

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 95/8/6ساعت 9:57 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak