دلنوشته ها
بین هفتاد و دو سر کاش سری بود مرا
فصل یتیمی گل هاست و موسم گفته های پرپر کودکان در جست وجوی پدر، عمو، برادر ... .
گهواره ها خواب باران می دیدند و نسیم نمی وزید لالایی گهواره ها را.... نسیم نمی وزید مگر به قصد دامن زدن شعله ها و شعله ها از دل ها و سینه ها رو به آسمان زبانه می کشید و آسمان، فرشتگان گیسوپریش خود را برای نجات شاپرکان خردسال فراخوانده بود.... فرشته ها اما به زمین نمی رسیدند، در همان لابه لای عرش و فرش، جان می سپردند تماشای کارزار ستم را.... سنگ ها در آسمان پرواز می کردند و به آیینه ها برمی خوردند.
نشود زمزمه خون شهیدان خاموش
سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است
سری شگفت در عاشورا نهفته است که نه مرور زمان آن را از بین می برد و نه حتی ذره ای از جلوه و شور آن کاسته می شود. نه از تب و تاب می افتد و نه الهام بخشی آن کمرنگ می گردد.
بازهم فصل عزای حسینی و محرم از راه رسید؛ ایام عشق ورزی به خاندان پیامبر، روزهای همدلی با عترت پیامبر خدا، موسم اشک فشانی در سوگ مظهر عزت و افتخار، عزیز خدا و رسول، سیدالشهدا علیه السلام .
گردش ایام اینک خیمه در محرم زده است ماهی که نماد پاسداری از حرمت انسان و حریم قرآن، ماه بیداری وجدان هاست.
بوی نامت باز می پیچد خیالم را به هم،
بس که زیبا، شعرهایم خو گرفته با تو ای عطر گلابستان عشق !
...از راه می رسی و من باز هم عاشق خواهم شد؛ عاشق اشک، عاشق اندوه، عاشق ناله های نینوایی و عاشق نغمه های کربلایی.
محرم می آید؛ مثل پرنده ای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.
Design By : Pichak |