سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌
اشک هایمان
‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌
و
بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...

وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از

صبرمان ...

وقتی امیدها ته‌ میکشد
و
انتظارها
به‌ سر نمیرسد ...

وقتی طاقتمان تمام‌ میشود
و تحمل مان‌ هیچ ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌
تو
احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ که‌
تو

فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیم
و
تو
را میخوانیم ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌
تو
را آه‌ میکشیم
تو را
گریه
‌میکنیم ...
و تو را
نفس
میکشیم ...


وقتی تو جواب ‌میدهی،
دانه ‌دانه‌
اشکهایمان
‌را پاک‌ میکنی ...
و یکی یکی غصه‌ها را از
دلمان
‌برمیداری ...

گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را
باز
میکنی
و
دل
شکسته‌مان‌ را بند میزنی ...

سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌
سبکی
میگذاری و راحتی ...

بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان،
لبخند
...



خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی،
و دعاهایمان‌ را
مستجاب ...



آرزوهایمان‌ را
برآورده
می کنی ؛

قهرها را
آشتی
میدهی

و سخت‌ها را
آسان


تلخ‌ها را
شیرین
میکنی

و دردها را
درمان




ناامیدی ها، همه
امید میشوند

و سیاهی‌ها
سفید سفید ...

 


نوشته شده در شنبه 90/8/21ساعت 11:39 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak