سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

پنجشنبه دلم دلتنگت بود ...


به دلم دلداری می‌دادم  فردا جمعه است.

اما...

 

جمعه به غروب رسید

و اینبار هم

چشمانمان به جمال نورانی ات بینا نشد

فدای قلب نازنینت

که خوب می‌دانم...

وقتی این هفته هم اذن نیامد...

چه غمی بر آن نشست.

و از این غم است

که عصر های جمعه

دل دوستدارانت را غمی غریب فرا می‌گیرد

 می‌دانم چه قدر دست به دعا برداشتی

قربان دستان مهربانت

که :

اَللّهُمَّ اَنْجِز لی ما وَعَدْتَنی

خداوندا به آنچه وعده ام فرمودی وفا کن

ولی

این هفته نیز اذن نیامد

و هنوز آنانکه تو را می‌خواهند

آن قدر که باید نیستند

 و هنگام غروب

خورشید نیز چون تو ای آفتاب پنهانی

از شدت گریه و غم

چشمانش خونین بود

 نمی‌خواهم غمی بر دل رنجدیده ات بیفزایم

اما خواهشی دارم

ای مهربانترین

بگو با دلی که مدام بهانه پدر را می‌گیرد چه کنم؟

 و اندکی آرام می‌گیرم وقتی می‌بینم

صادق ترین، فرموده :

" شب و روز چشم به راه آمدن مولایت باش " *

یعنی ...

می‌شود آیا

امروز ...

" اَنَا بَقِیَّةُ الله " را با صدای مبارکت بشنویم ؟

و دوباره دل فریاد می‌زند:

" اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج "

 

 

* امام صادق (علیه السلام ) : تَوَقََّع اَمرَ صاحِبِکَ لَیلِکَ وَ نَهارَک ( بحار الانوار جلد 95 صفحه 159 )

 

 


نوشته شده در شنبه 90/7/9ساعت 9:49 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak