سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

 یابن الحسن!

دلم گرفته است ...

از ناتوانی ام در برابر جاذبه های دروغین دنیایی

که خوب می دانم بی وجود مبارک شما، به پشیزی نمی ارزد.

دلم گرفته است آقا

از بی معرفتی ام در قبال قبله ی حاجتی که در متن محراب ضمیرم،

ایستاده به قد قامت  ِ اجابت و خیر است

ــ شما را عرض می کنم ! ــ

 اما روی نیاز من، به جانب غیر است.

الهی بمیرم برای مولایی مثل شما ،

که شیعه ای مثل من دارد!

تاریخ آیا سراغ دارد مولای غریب و مظلومی را

که یکهزار و سیصد و اندی سال،

مدام از شیعیانی همچون من بخواهد که برای ظهـــورش دعا کنند؟!!

در شگفتم از سبب و فلسفه ی این همه مدارا!

من شما را به خـــــــاطر خودم می خواهم،

شما مرا به خاطر چـــه می خواهید ؟!

مرا می خواهید چه کنید ، آقا؟!!

می خواهید چه کنید این دل هرزه گر و شـــــرمسار مرا؟

و این ایمان وصله دار مرا؟

خواهش و نیایش برخاسته از اندیشه ی کج و معوج من به چه کارتان می آید؟

« اللهم عجل لولیک الفرج » من به چه کارتان می آید...

اگر می خواهید خجالت کُش عالمم کنید،

هستم آقا!

آقــایی کنید و آدمـم کنید!

 


نوشته شده در شنبه 90/5/1ساعت 8:28 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak