سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

فاطمه (س)، یادگار رسول خدا و تنها دختر اوست و کوثر همیشه جوشان و جاری ، و فیض گستر ابدی.
مدینه، عطر حضرت پیامبر را از او استشمام می‌کرد و در خـَلق و خـُلق، به او می نگریست که «آینه مصطفی نما» بود.



مگر چند صباح از رحلت آخرین سفیر حق و کوچ آخرین منادی ملکوت گذشته که باغ رسالت چنین خزان زده شد و گل عصمت این گونه پرپر گشت؟
در آن هنگام که دست و بازوی امیر عشق بسته بود سفینه نجات در هم شکست.
درب خانه فاتح خیبر را آتش زدند و سینه دردانه پیامبر را زخم زدند.
سلام بر آن سینه زخمی، که بوسه گاه محمد (ص) بود و عطر بهشت را با خود داشت.
 مدینه پیامبر، محل التقای این فراق‌ها و کانون فراق گل‌ها و بلبل‌هاست.
فاطمه، در فراق محمد سوخت و علی در فراق زهرا می‌گدازد.
حسنین و زینبین، گل‌های نوشکفته این بوستان عرشی اشک می‌ریزند و عزادارند.
فراق فاطمه، تنها علی را داغدار نکرده است،
چشم فضیلت در این مصیبت عظمی می‌گرید، آه از نهاد حق برمی‌خیزد و کوه غم بر دوش « امت رسول (ص) » سنگینی می‌کند.
نام « فاطمه»، از تاردل ها نوای غم بر می‌آورد.
یاد «زهرا»، واژه های محزون وغربت زده را به « غمنامه» تبدیل می‌کند.
سلام بر آن" منظومه غم " که بی پایان است...
در این غوغای غمگین زمانه
فدک بود و زمین بود و بهانه
تو خار چشم دنیا بودی ای گُل 
تو را می خواست شب، بی آشیانه



نوشته شده در سه شنبه 89/2/7ساعت 4:24 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak