سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

خوش به سعادت واژه هایی که از زیارت میله ای بی گناه می آیند؛ از ملاقاتِ نواهای مغمومی که عطر تلاوت آینه زار را بر قلب های نقره گون می گستراند!

خوشا قطره های بلورین اشک برای بدرقه دریا دلی از تبار نورهای یکپارچه!

و ما سوگوار توایم، ای که نجواهای شبانه ات، بند بند تن زندان ها و زندان های تن را به لرزه در آورد.

سوگوارِ تو که بادهای سمّی مخالف، اوقات رویش را از تو باز نستانْد،

حاشا که تراکم شکنجه گاه ها، تناسب اندام نیایشت را به هم بریزد! شکیبائی ات را آئین ها و کتیبه های مقدّس حک کرده اند.

آری! بازوان قوی تقواست که تنگناهای دنیا را این چنین به زنجیر می کشاند.

استقامت تو در تسلسل زندان ها، فلسفه بافی فرومایگان و مترصدان را باطل کرد.

لاطائلاتِ نسنجیده دونان را پشت سر می ریختی و آن گاه، تکبیرة الاحرامِ آزادی، پیکره سکوتِ زندان را می شکست.

یا موسی بن جعفر علیه السلام تمثالِ دنیا در قاب حقیقت به چشم تو بیش از دیگران آشنا بود که: «الدّنیا سجن المؤمن»

تو با تسبیحی از سپاسِ شبانگاه، روزهای مانده را زنجیروار به عروج تازه می رساندی و به تدریج، پاره هایی از ملکوت را بر جزایرِ تنهایی انسان ریختی تا این که کنار خزان زدگیِ عاطفه های بغداد، با دستانی از بهار، مشیّت شیرین را در آغوش کشیدی.

یا باب الحوائج! هنوز قصیده کوهپایه های روح انگیز و دامنه های فَرَح ریز از طبیعتِ ترتیل گونه اشک هات می تراود.

«اللهم صَلِّ علی المُعَذَّبِ فی قَعْرِ السُّجون و ظُلَمِ الْمَطامیرِ ذی السّاقِ الْمَرضُوضِ بِحِلَقِ القُیُود؛

خدایا! درود بفرست بر شکنجه شده در قعر زندان ها و تاریکی چاه ها؛ همو که ساق پای نازنینش بر اثر حلقه هایِ زنجیر کوبیده شده بود».

 


نوشته شده در دوشنبه 90/4/6ساعت 10:4 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak