سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

چهل روز است که حیرانم، چهل وادى را به طلب پیموده‏ام و هیچ نیافته‏ام.

هنوز اسم تو بر زبانم جارى نشده که بغضم ترک مى‏خورد.

در ابتداى زمزمه صبورترین مثنوى دنیا قامت قلم به تعظیم خم مى‏شود.

مرور خاطرات کبودت فضاى سینه‏ام را به آتش مى‏کشد و هر چه مى‏گردم براى درک وسعت صبر تو دامانى جز محبّت خودت نمى‏یابم.

 

 

آشناى دیرینه زخم و عطش!

مهربان سینه خونین و دست‏هاى بریده!

بانوى غزل‏هاى تکرار ناشدنى شهادت و شهامت!

تمام آسمان و زمین به تعزیت آمده‏اند.

چهل روز است که چشمه‏ها نمى‏جوشند، مى‏گریند؛ چهل فصل است که نخل‏هاى سربلند نینوا سر در گریبان به ایستادگیت غبطه مى‏خورند. امّا دیگر کسى نیست که معناى عظیم صبر و مفهوم بلیغ آزادگى تو را بفهمد.

دنیا با دست خودش استقامت مجسم را در خاک کرد و حالا با تمام وجود بر تنگناى لحظاتى که آغوشش تهى از فیض حضور سید الشهداء علیه‏السلام است به سکوت تلخى مى‏گرید.

بانو! سینه شرحه شرحه فرزندانت، دست‏هاى متبرک ابوالفضل (ع) و سرِ تا ابد سربلند امام حسین علیه‏السلام بوسه گاه لب‏هاى عطشناک و چشمان بى‏رمق تو بوده است.

یاور دیرپاى غربت و معصومیت!

مادر لحظه‏هاى ارغوانى رقیه!

مبلّغ دین رسول اکرم!

اگر نبود استوارى و دیانت تو اگر نبود زبان تیزتر از تیغ و خطبه سوزان‏تر از آتش تو، پس از فوت پیامبر صلى ا... علیه و آله و رجعت سرخ حسین علیه‏السلام چه کسى عَلَم پیروزى را در معرکه سرخ کربلا مى‏افراشت؟ چه کسى جراحت چرکین تاریخ را مرهم مى‏نهاد و میزبان ابدى عاشقان دلسوخته مى‏شد؟

چهل فصل است که قطره قطره مى‏بارم و پناهى جز دامان تو نمى‏شناسم و مأمنى امن‏تر از سینه سوخته‏ات ندارم. به آستان مقدست آمده‏ام تا براى لحظه‏اى آرامش در خانه‏ات را بکوبم و خاک سرایت را به مژگان بروبم.

خاتون سرفراز معرکه عشق و کینه! پاسدار همیشه پیروز انسانیت و اسلام!

در چهلمین پرده سوزناک این نمایش، قسمت آخر مثنوى صبر، ظفر نام مى‏گیرد. چلّه‏نشینى اینک از من، از ما، از تاریخ، شاهدانى ساخته که ازلیت و ابدیت صداقت حسین علیه‏السلام را همیشه فریاد خواهد کرد.

درختان بارآور انسانیت و ایثار! مردان مردى که پا در رکاب مظلوم همیشه تاریخ بر یکرنگى او صحّه گذاشتید، شهد شیرین شهادت را در جام‏هاى مستى ساز بهشتى، از دست پاک پسر پیامبر صلى ا... علیه و آله بنوشید!

بالا بلندترین مرد همیشه تاریخ! حسینى که حُسن نیّت و صدق گفتارت اسلام را حفظ کرد و چشم ناپاک دشمنان را کور!

چلّه نشینان سوگوارت را دریاب و ما را به جرعه‏اى و قطره‏اى از مهر خودت دعوت کن.

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/11/3ساعت 11:56 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak