سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

مولایم! آمدنت نوید ریشه کنی ظلم و ستم را به ما داد اما حال، زمانه پر از ظلم و ستم شده است.

تو خود خوب می بینی که فرزندان گوساله پرست سامری در دژ فتنه خیبرشان جمع شده اند و برای نابودی دوستداران دین نقشه می کشند و از پشت خنجر می زنند.

امیرا! هیچ راهی برای ورود و نابودی دژ نداریم، جز اینکه تو پا در رکاب بگذاری و دستان یدالهی ات را همچون دستان علی(ع) خیبرشکن، بر حلقه در آن دژ افکنی و سران آن را به هلاکت رسانی.

مولایم! زمین را دنیای شقاوت در برگرفته است.

در هجوم نفس گیر بیداد و ظلم، نفس های عدالت به شماره افتاده است.

دنیا برای انسان ها شکنجه گاهی شده است و برای هوسرانی کرکس ها و صدایی خوشایندتر از صدای ضجه معصومانه کودکان نیست که پناهگاه امنی را می جویند تا آوارگی شان را مأوا دهد.

ای مهدی! خوب نگاه کن این دنیا چقدر بی مروت شده است؛ صدای مظلومینی که تو را می خوانند، با صدای مظلومان فلسطین و لبنان، صدای شیعیان بحرین و پاکستان و صدای ... همه تو را می طلبند که بیایی و همچون علی مرتضی(ع) سیاهچال ها را خالی از سکنه کنی و عدالت حق را به اجرا در آوری

 موعودا! نمی دانم که با کدام حنجره تو را صدا بزنم و درد دل کنم تا تو پاسخم گویی؟

نمی دانم چگونه می توانم فاصله ام را با تو کم کنم تا تو ندایم زنی و پاسخم بگویی.

با من سخن بگو، به روشنی آب و با حنجره ای پر از مهر.

 


نوشته شده در دوشنبه 90/12/1ساعت 4:6 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak