دلنوشته ها
ابرهای رحمت باریدن گرفت، انوار حکمت تابش آغاز کرد، نوزادی آسمانی چشم به جهان گشود.
دامان حمیده از تولد کودکی از آل یاسین سبز گشت.
آسمان گل آذین و زمین بساط شادی گسترانید و ملائک به تماشای هفتمین ستاره تاب ناک امامت آمدهاند.
آسمان، دگرگون شده است.
فرشتهها مدام، بین زمین و آسمان در آمد و شدند؛ جبرییل نیز.
قرار است جشن باشکوهی برگزار شود؛ جشن میلاد نوزادی باشکوه.
در همهمه فرشتگان، نام «مدینه» میشنوم! باز هم مدینه، این خاک خورشیدخیز، که نامش در تمام صفحات تاریخ به چشم میخورد.
هوای مدینه، جان میدهد.
هوای مدینه، دل را جوان میکند.
هوای مدینه بوی یاس میدهد بوی خوش قدمهای محمد صلی ا... علیه و آله وسلم را.
هوای مدینه، طراوتش را مدیون رایحه مناجات علی علیه السلام است!
و امشب، دوباره مدینه از عطر خوش گلی محمدی سرشار است!
خانه پیشوای ششم، کعبه آمال است.
انبوه فرشتگان، خانه امام صادق علیه السلام ، این قبله دلها را همچون نگین انگشتری، در میان گرفتند.
ستارهها، از آن بالا، سر خم کرده و خانه را که حالا دیگر مهبط ملایک است، سرک میکشند.
آسمان، متبسم است؛ آخر، انتظار گلی را میکشد که قرار است خشم و غضب، شرمنده صبر بی نهایتش باشد.
آهنگ شکوفایی گل صنوبر فاطمه، در عرش میپیچد و جبرییل، دومین مژدگانی را از دست مهربان پیامبر رحمت صلی ا... علیه و آله وسلم دریافت میکند.
هفت آسمان میهمان خاک میشود؛ میهمان مدینه.
و خانه امام صادق علیه السلام ، فرودگاه جماعت عظیم حوریان است، که به پای بوسی گل نو رسیده آمدهاند.
امشب، تمام درها گشوده خواهد شد، تمام قفسها خواهد شکست؛ تمام پرندهها رها میشوند و تمام گلها شکوفا! تمام رودها جاری و تمام لبها، در حضور خنده گم میشوند و تمام ...
ای شفیع روز جزا، ای کوه حلم و بردباری، ای بهترین خلق خدا و ای محبوب و همراز پدر، خوش آمدی!
سلام، ای فرزند بهشت!
سلام بر تو که نور فروزان هدایتی.
سلام بر تو؛ سلام بر شبی که قدمهای بهشتیات را بر سنگفرش کوچههای مدینه گذاشتی و با تبسم شیرینت، تمام «ابواء» را غرق در شادمانی کردی.
آمدی؛ از سمت روزنههای امید و شکوفا کردی همه غنچههای توحید را، تا بوستان حوایج را از عنایتت بیارایی و حاجتهای عاشقانت را قرین اجابت نمایی.
ای کاظم ترین بنده خدا، ای باب الحوایج! دستهای نوازشگرت را بر سرهامان فرود آر که دیری ست بر ضریح طلاییات دخیل بسته ایم.
ای عبد صالح! هنوز ترنّم نیازهای شبانهات از لبهای فرشتگان میتراود و نسیم اخلاصت، کوچه پس کوچههای کاهگلی «ابواء» را مینوازد.
یا باب الحوایج! مگر میشود به سوی دریا نگریست و شوق لحظههای تو فانی را نداشت؟ مگر میشود به زیارت آفتاب رفت و مشتاق پرتوهای طلایی اش نشد؟!
آفرین به دامان پاک خاتون لحظههای نیایش، که تو را در آغوش فشرد و بر کرامت والایت مرحبا گفت!
شبهای مدینه با مناجات عاشقانه تو، آهنگ توحید مینوازند و زندان هارون و کوچههای مدینه، با گلخندهای صبورانهات آوای استقامت سر میدهند. سلام بر سجاده معطّر تو که مشام فرشتگان را میآشوبد.
ای کاظم آل محمّد! ای مهار حکمت و حلم، بر دهان کف آلود خشونت و خشم! میلادت مبارک
Design By : Pichak |