دلنوشته ها
کجاست راه بعد از راه؟ کجایند خوبان پسازخوبان؟ کجایند آفتابهای درخشان؟ کجایندماههای تابان؟ کجایند ستارگان فروزان؟ کجایند پرچمهای دین و پایههای علم؟ کجاست بقیه خداکه بیرونازعترت طاهره، هدایت کننده ای نیست؟
کجاست آن که زنده کننده آثار دین است و اهل آن؟ کجاست ذخیره شده برای تجدیدفریضهها؟... کجاست ویران کننده بناهای شرک و دورویی؟ کجاست در خدا...؟ کجاست صورتخدا، که به سوی او روی کنند اولیا؟...
ای آن که آمدنت حتمی است! کدام دعا در حق ظهور تو به آسمان میرود؟! در کدام نقطهازاینهستی تو را جستجو کنیم؟ کدام دهکده جهانی؟ کدام سیاره؟
انسانیت، به یغما رفته، بساط ستم جور است، زمین جیرهخوار حکومتهای جاهلی است. دلهاآفت اضطرار گرفتهاند.
ای زمینازآفتاب رویت روشن!
ایازنگاه سبز خدا سرشار!
ای پنهان پیداترازنور!
ای تمامت حضور بهار که در نهایت روشنی در کنار مایی!
آیا هنوز فرصت رسیدن این چشمهای کال نیست؟
آیا هنوز فرصت تماشای آفتاب نگاهت نیست؟!
ازکدام سوی زمان میآیی؟!
تو را با کدام کلمهازخدا فریاد بزنیم؟ ای فرزند دلایل روشن!
دیوارهای شهر، هزار روزن گشودهاند، خیابانهای منتهی به آمدنت چشم شدند. لحظهها، گرفتارعشق تواند؛ عاشق نگاه آسمانی تواند.
آفتاب اگر هنوز میتابد، کوه اگر هنوز پابرجاست، آسمان اگر هنوز ایستاده است، باران اگرهنوز میبارد، درخت اگر هنوز تکیده است، دستها اگر هنوز قنوت میگیرند، چشمها اگر هنوزسرشارند، کوچهها اگر هنوز بیدارند، دلها اگر هنوز میتپند و زمین اگر هنوز زنده است،ازبرکتحضور معنوی توست.
ای فرزند «طور» و «عادیات« ای پسر «یس» و «الذاریات»!
تو را با کدام نام خدا زمزمه کنیم؟ در کدام زیارتنامه ملاقات کنیم؟ در کدام سوره به تلاوتبنشینیم؟
تو راازکدام آسمان بپرسیم؟ در کدام راه بهانتظاربنشینیم؟ازکدام جمعه سراغ بگیریم؟!
ازکدامسو میآیی؟!
هزاران هزار سال، آمدنت را پیامبران پیشین وعده دادهاند و نیامدی...
چشمان دقایقتاول زده است؛ دستان روزگار پینه بسته؛ گامها میروند و بر میگردند. صحرا لب به آب نزده است؛نیمیازدریا را خشکی احاطه کرده؛ جهان سر بر بالش غفلت گذارده؛ صبح نای ماندن ندارد. باران بهزور استغاثه میبارد؛ آفتاب اگر طلوع میکند،ازبرکت دعای ندبه است؛ درختان به عنایت عطر پیراهنتو ایستادهاند؛ زندگی به حرکت سرانگشتان مبارک تو بند است؛ آیا هنوز آمدنت زود است؟!...
زمین، تشنه باران عدالت توست.
کاش میدانستم کجا منزلگاه تو شده؟ پشت دیوار بقیع؟ پشت دیوار کعبه؟ بر بلندای کوه نور؟ کاش میدانستم در کدام قسمتاززمین، خانهات بنا شده؟! پشت کدامآفتاب؟ زیر سایبان کدام کسا؟
ای ناظر اشکهای پنهان! بی تو این دیجور را چگونه برتابیم؟
چه تکیهگاهی امنترازحریم تو؟
ای معیار عدالت و ای ملاک مهربانی و عطوفت!
به راستی، آن را که چشمانتظارقدوم تو نیست، گمراه است؛ و آن را که تسلیم امر تو نیست، غافل. آن را که آرزوی دیدار تو نیست،ازدرگذشتگان و آن را که شوق آمدنت نیست،ازفنا شدگان و آن را کهبیقرار تو نیست، سرگردان.
مباد قسمتمان که تو را عاشقانه منتظر نباشیم.
ای دور نزدیکتر!
آیا هنوز آمدنت زود است؟!
Design By : Pichak |