دلنوشته ها
در آستانه زمان، صدای مؤذن است که بار دیگر نوید سحر میدهد و جهانی را سِحر میکند.
بوی لحظههای قشنگ نیاز، تمام گلهای ناز را درمی نوردد.
صدای پرنجوای خاکیان، عشق به معبود را تا حضور افلاکیان پرواز میدهد.
و ما که منتدار پروردگاریم؛
باید به شکرانه حضور این فرصت ناب، دست به استغاثه بریم و سر بر سجده نهیم.
بار دیگر فرصتی دست میدهد تا از شمیم پاک وحی، بهره بریم.
و دعایمان همراه با دعاهای خالص و پاک، تا محضر رب، اوج گیرد.
هیچ اندیشیده ایم برای من یا تو شاید ماه رمضانی دیگر نباشد و این آخرین شامهای افطار و سحرهای ضیافت باشد. و دیگر زمانی نباشد تا در آن شب قدری را قدر بنهیم و حضرت علی(ع) را در محراب خون یاد کنیم.
در این دنیا که چشمان جمعی، نه با قناعت پر میشود نه خاک گور! جای بسی افسوس است، اگر از کنار ماه منور خدا، بهترین ارمغان بهشت، شبهای بیهمتای قدر، ندانسته بگذریم و دل به این دنیا و سودای عبثِ عشقِ به آن خوش داریم.
بیایید؛ غبارهای مکدّری که بر دلمان چون زنگار، انباشته شده، برچینیم.
با یک دنیا صافی و سبکی، در برابر حضرتش سر تعظیم فرود آریم.
در فصل برگریزان گناه، بهاری جاودان را دربرگیریم.
به یاد آنان که در سکوت فقر، فریاد توانمندی میزنند، سری به کلبههای تنها بزنیم؛
و بوی نسیم غربت نورد عشق را، با گوش جان بشنویم و بر دل بنشانیم.
آنگاه که سر از سجده برگیریم، بدانیم در پناه نگاه همو که برایش تضرع کردیم، روزگار سپری میکنیم.
وجدان یگانه را، در پستوهای تاریک جا نگذاریم.
عشقهای مجازی را بفهمانیم که در نگارستانِ دل، با کلک گل، حدیثی بس عظیم آویخته ایم. «حدیثِ عشق به حق.»
زیر باران، از هرچه تکلّف است رها شویم؛ که گفته اند: زیر باران، دعا معراج مییابد و مستجاب میشود.
بار الها،
تو خود، پناهمان ده و از شرِ شیطان امان.
تویی که خود را به رحمت وصف کرده ای، بر ما رحمت آور.
تویی که خود را بخشنده نامیده ای، گناهان ما را بر ما ببخشای و آنان را که جز تو بخشنده ای نمی یابند، نومید مکن.
و آنان را که جز تو از دیگری بی نیازی نجویند فرو مگذار و قدرت و توان طاعت و بندگی و توفیق عبادت عطا فرما که تو بزرگترین بخشنده ای، بدون منت آوردن بر بنده ات.
Design By : Pichak |