شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

چراغ جادو
+ [وبلاگ] فراواني عشق
به چه کار آيد جز حسرت دل از پي دوست من شکيبايي را در زندگي برگزيدم و افسوس جدل با دل خود مهمان ويژه اين بازي بود خاطري دارم پر از زرق و برق زيباي اخوت و مروت اما چه سود در اينجا هم دلي و همسفري با هم متقارن نبود هرکي به سوي تقدير جفا مي کرد يار سوگل خويش را نجوا مي کرد يادم ايد آن روز شيرين سرکش از آن ديار آشنا و قديم حال گذشته از همه احوالم آن دل زمهرير و خوش خط و خالم کو
+ چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد...! او مي‌دانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان... عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون بز نتواند از آن بگذرد ... نه چوبي كه بر تن و بدنش مي‌زد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
پيرمرد دنيا ديده‌اي از آن جا مي‌گذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را مي‌دانم. آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آب زلال جوي را گل آلود كرد. بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد. چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟
پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان مي‌ديد گفت : تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب مي‌ديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد ، آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
بعدی همه 9 نظر قبلی
زائر....
احسنت...
زيبا بود اما از. کدام جوب و بسوي چه هدفي پريد؟؟آخر حيوان بيچاره اگر نمي دانست آن سوي جو به چه انتظار او مي کشند ؟و مقصد و مسير به کجاست؟و او به چه و کدامين سو بايد خيز بردارد و اينکه صرف گل‌آلود کردن جوي بي آنکه از هدف و انتظاري که در آن سوي جوب ا را مي کشد وقتي مسير و هدف و دليل پرش از جوب مجهول است و ...چه انتظاري که از نداشته و نادانسته ها از مسيري که تا امروز فقط شکست را به چهره اش آشنا داشته
+ از شيخنا پرسيدني که لايک چيست؟ جواب دادلايک واژه اي بسيار شيرين وپرمعنا! كه اگه براي يكي بكوبيد اجردنيا واخرت بريد مريدي با آوردن مثالي فرمودندي که لايک نوعي پاچه خواريست که نصيب مدير و افراد مهم سايت ميشودحتي اگر پست خالي بدهند! ديگري فرمود: لايك وسيله ايست هدفمند براي رفع عذاب وجدان براي پست ندادن بحث در ميان مريدان بالا گرفت که يکي از مريدان از خوابي که شب گذشته ديده بود پرده برداشت که:
my writings
102/11/6
لايك چيزيست كه ديشب خواب ديدم يك نفر برعكسش را برايمان کوبيد و نعره ها کشيد و مريدان نيز جملگي نعره ها کشيدند و عرض کردند که عجب کابوسي ديدندي.
در پايان نظر جمع بر اين جامع شد که لايك چيست؟ هر چه ميخواهد باشد آمپول كه نيست که بعضي ها اينقدر از آن موجود مي ترسندي. بزنيد برود :دي
بعدی همه 22 نظر قبلی
از اوآموختيم فرياد را بر زبان آوريم و اعتراض را در پستوي خانه ها نهان نکنيم. آموختيم که چگونه يک زن، تمام مردانگي تاريخ را به دوش مي کشد و مردان عالم را به شاگردي مکتب آزاده خويش فرامي‌خواند......احسنت،@};-
??? توليد ملي سرمايه ملي??? دوستان و همکاران عزيز صنعتگر پرشين کولينگ شما را دعوت ميکند ???????????? https://persiancooling.com/
حريق فقط مي تواند بردني ها را برد آنچه مي ماند همان است که هر سال باريده بي بارش تابيده و ناتابيده خشک و سرد و زيبا و پريشان باز آمد و مي آيد و با نامش تفاوت را بر نااميدي همواره و هم مسير مي کند آنکه باور کرد بهار را لمس کرد و آنکه در آتش بيداد ماند و خواري را پيشه کرد در تموز افکار پريشانش سوختن و نيستي،را پايان طريق ات اش کرد در تموز بايد بهاري بود
همابانو
:'( @};-
اين لياقت و نعمت فقط نصيب سردارهاي در دل و جان مي‌شود نه هر بي مصرفي همچو من
توليد وفروش عمده و خرده انواع نهالهاي ژنوتيپ برتر بامجوز رسمي ازسازمان جهادکشاورزي بمديريت مهندس: نوروزيان 09170492219 09388730316 www.azinnahal.ir برگزيده‌ها
فرشته ها هم ديگه قيمي دل ميسوزونه آن يعني از برنامه مصرف بهينه پيروي مي کنند و با توجه به پارامترهاي مصرف بهينه انرژي اشک ميريزن و سعي مي کنند براي کسي اشک بريزند که ارزش داشته باشه و جز امول مثلي نباشه قيمي باشه و کمياب تا قيمت اش با هزينه اش برابري کنه آخر ديگر سکولاريزم به آسمانها هم نفوذ پيدا کرده
+ سلام به همه همبلاگي هاي عزيز با اين که خيلي وقته فيدي نمي زنم اما صفاي دوستان هنوز در دلم هست و هر وقت فرصتي کنم چراغ خاموش ميام يه سرکي مي کشم و ميرم الان رتبه هاي برگزيده رو نگاه مي کردم و همچنان اسمم در بين 30 رتبه برگزيده هست هرچند رتبه ام خيلي پايين اومده و شده 26 اما اين خيلي نگران کننده بود برام يعني همه دوستان قلم از دستشان افتاده و ديگه چيزي نمي نويسن
جناب آقاي فخري لطفا يه فکري بکنين تا دوباره اينجا رونق بگيره
دوستان هر کس نظري داره بگه تا شايد بتونيم دوباره دستي به سر و گوش پيامرسان بکشيم
بعدی همه 11 نظر قبلی
سلام
سلامم خوبين بزرگوار
+ سلام بازم اينجا داير هست آيا؟
کسي نيست انگار:(
سلااام اينجا پره از کاربر فعال و نيمه فعال اما به پاي قديما نميرسه شما هم خوش آمدين:)
همه 5 نظر
سلام
منم با اجازه سلام ببخشيد دست خاليم و دلم براي مسخره هاتون و بازي داد آتون تنگ شده لااقل دو نفر هم عقيده ديوانه اي را دست اندازند بهتر از دوستي با ديوانگانيست که از عدم داشتن يک باور و يک عشق اللهي و يک خداي رحمن الرحيم و از روي نيت تمسخر و کوچک شمردن همراه با تحقيرم کنند
سردار ما سردار ولايت بود او زمامدار ولايت سيد علي ارواحنا لک به فدائه با تمان حسن و جوانب و احيا و سنوات و مکرمات و سجاياي و روحانيت جنک و رشادت و جانبازي اينارو رهاوردش يک شهادت انقلابي و ولايي و استثنائي بعد از قبلم کربلا شو خوشا به آنانکه با ابرو و عزت رخت بر چيدند و مزد عمري سرباز حيدر بودن را حيدري گرفتند حيدري بازآيد و حيدري از برزخ و قيامت و جنت به جنت تا ادغام در الانوار مکرمه و منور
به به به اين قسمت و جان و لقب و عنوان و شهامت و رشادت سلامت صيانت از ولايت هدايتي به سوي ولايت جنگي در معرض ديد هدايت محور نائب بر حق حضرت بقيه الله العظم الامام مهدي مصطفي عج آيت الله العظمي الولي و الحي و صالح و بارک و قادر و ساجد و صابر صحيف و رشيد و کريم و اقبال بزرگت به به به نازم به اينهمه ابرو و عزت و شرف و احترام
همه 6 نظر
اولش ترسيدند آن‌وقت که ديدن اين همه عزت و شرف و جاي و مقام عظيم از يک بچه حزب اللهي نه پدر و نه مادر و نه حتي خانواده که دلش براي ولي خدا بلرزد يا تب نکرده به لرزد تا او نورزيد و نشست و انتظار
جز تنهايي نداشت حتي براي لحظه اي ياري نخواست و نيامد و ياري بر او نبود او سربازي به واقع تنها بود نه در رويا نه در بيدار و نه در هوشيار نه در رسوا نه در عمل نه در شرف نه در ميزان نه در اخوت نه در نخوت نه در ذره اي شرف نه در ذره اي توقع هم دم به مريضا نفسي که نلرزد به آن دامن هوس رانده شده زني به فحشا نيز کمتر شد و
+ مولايم در گستره ي هستي چه تنهايي... حجم تنهايي تو بيشتر از بودن ماست ما منتظر ؟ نه انتظار تو سوز دل ميخواهد آه قلب خون جگر و ما به دور از همه اينها حتي به انتظارت ايستاده نه ،،،، نشسته ايم نشسته ايم که گلزار هستي را خسان پر کنند غنچه ها نشکفته بميرند و شکوفه ها بي آنکه ثمر بدهند بر زمين بريزند آري امام تنها ما نشسته ايم و دست روي دست نهاديم تا مگر کي حد ظلم از هشدار بگذرد و تو رخ بنمايي.... همين!
خدا کند که بيايي
+ چه انتظار عجيبي! تو بين منتظران هم عزيز من چه غريبي! عجيب تر که چه آسان نبودنت شده عادت چه بيخيال نشستيم نه کوششي نه وفايي فقط نشسته و گفتيم: خداکند که بيايي..
beran
100/4/28
+ [تلگرام] آفتابي‌ترين روز تاريخ امروز، پايان لحظه شماري زمين است. مردي آسماني مي‌آيد که شورانگيزترين پيام‌ها را به همراه دارد. نگاهش، سرشار از نهج البلاغه است و اخلاقش، منطبق با قرآن. از خطبه‌هايش، درياتر وجود ندارد. کجاييد، سرمستان واژه‌هاي علوي؟! کعبه، در هلهله فرشتگان، براي ميلاد عشق لحظه شماري مي‌کرد؛ ميلاد علي مظهر عشق و صفا و تفسير بلند عدالت و شجاعت است. مولا! ولادت تو، آفتابي‌ترين روز تاريخ بود که روشنايي روز را خجل کرد. حجرالاسود، بر دست‌هاي تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت، صفا و مروه به نظاره ات نشستند، تا اين که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدي. آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست. اي آشناي نخلستان‌ها و اي همدم چاه! اي دردآشناي کوچه پس کوچه‌هاي کوفه! سکوت تو، بلندترين فرياد در تاريخ بود که در پژواک خويش، طنين مردي را داشت که ردپاي مظلوميتش هنوز در بستر تاريخ جاري است. اي نبأ عظيم و اي صراط مستقيم و اي لبريز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترين و گوياترين حديث مردانگي است. اي کامل کننده دين احمد و اي سنگ صبور محمد صلي ا... عليه و آله وسلم ! تکرار نام تو، بيابان‌هاي خشک ظلم و تبعيض را به سبزترين باغ‌هاي عدالت، پيوند مي‌زند. کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو مي‌افتند و قيام مي‌کنند. اي فراتر از عشق زمين! همه شاعران، ديوان خود را با نام تو آغاز مي‌کند. امير مهرباني! تو آمدي و ناخداي کشتي نجات بشريت در عصر دلمردگي و جهالت شدي. يک آسمان بلاغت و يک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‌هاي عاشقان و التيام زخم‌هاي ضعيفان و مرهم دل‌هاي غريباني، تو آبروي انسانيتي! اي سراسر بخشش و عدالت! دستمان گير که محتاج سرکوي توايم! نامت بلند است؛ چونان پيشاني ات که خود، معراج آفتاب است و رويشگاه ماه. آراسته به هزار ستاره روشن روحت اقيانوسي که تلاطم و سکوت، بي‌قراري و آرامش و خشم و لبخند را به هم آميخته و در خويش گرد آورده است. مي آيي اي تنها «جوانمرد» گيتي در چکامه تاريخ! مي‌آيي و گل‌ها به احترام تو برمي خيزند، تا سبزي رداي تو را بر دوش خويش، براي هميشه برگيرند؛ که اگر جهان به جمال زيباي علي عليه السلام روشن نمي شد، هيچ روينده‌اي به غنچه نمي نشست تا در نسيم نوازش تو، گلخانه دين را بيارايد. جهان، اگر علي نداشت، بار گناهان بني بشر، همه چيز را به آتش مي‌کشيد. آن گاه که ديوار کعبه براي ميلادت گشوده مي‌شد، گويا مي‌شنيدم که ملائک مي‌گفتند: کعبه شيريني طلب کرد از خدا لب گشود و ديد در کامش علي است اي ذوالفقار صبر! آغاز مي‌شوي تا روزي، استخوان دردها در گلوي تو، کوفه نامردها را به تصوير بکشد. اي افلاکي ساکن خاک! ميلاد تو، اولين غسل کعبه براي رهايي از خاطره بت‌ها بود. از تمام آسمان‌ها صدايت و نجواي شبانگاهي‌ات را مي‌شنوم، نجوايي با گونه‌هاي خيس که عطش روزهاي نيامده را سيراب مي‌کند.
سلام خواهرم . حالت خوبه؟
متنتون طولاني بود يه خطش رو خوندم : -o
همه 6 نظر
{a h=balaee}? ح. بالايي{/a} الحمدلله خوب ميشم ايشاالله
{a h=balaee}? ح. بالايي{/a} قربان شما
+ دنيا : بشکن بشکنه آدميزاد : من نمي شکنم ! امروز اولين نشانه هاي ترک خوردگي را در آينه ديدم : چند تار موي سفيد بر روي سر و صورتم . دنيا چه خاموش و بي صدا شروع کردي ؛ حتي با من ...
ايمان
خواهر بازيه روزگاره من هم از ريش هاي صورت سفيد کرديم:(
خوب پس من بايد برم پس ديه ام را از دنيا بگيرم.. چون تمام موهام را سفيد کرده : دي.. ايمان جان سلام.. ايمان ميدونه.. شاهدم دارم :دي
بعدی همه 10 نظر قبلی
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} دل سفيد خوبه که خوشبحالتون که در اين وانفسا دلتون روشنه
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} ممنون
ساعت ویکتوریا
♥ ح. بالايي
رتبه 28
99 برگزیده
2299 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top