پيام
+
امشب، تا سحر، ستاره ميچينم.
از تمام بندهاي «جوشنم»، تمنّا ميبارد.
دروازههاي اجابت، جرأت استغاثهام را دو چندان ميکند.
دريچهاي رو به ملکوت و «خدايي که در اين نزديکي است»
مُصحف تو را پيش رو ميگشايم.
زير سايه کلماتت، زير سايه کتاب مقدّس نشستهام؛ بِکَ يا اللّه بِکَ يا اللّه
تو را به نام تو ميخوانم؛ «يا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْني»

رميصا
92/5/7
♥ ح. بالايي
از شعلههاي عذابت بيم دارم؛ «يا مَنْ اِلَيْهِ يَهرَبُ الْخائِفوُن»
بنده شرمسارت را بپذير، «يا مَنْ اِلَيْهِ يَفْزَعُ الْمُدينُون»
با تمام اشتياقم به سويتامدهام؛ سرمايهام، محبّتي است که به عالم نميدهم؛ «يا مَنْ بِه يَفْتَخِرُ المُحِبُّون» شکوههاي دلم را ميداني.
آب توبه، چشمهايم را صيقل ميدهد؛امشب، سرنوشت مرا در «ماورا» رقم ميزنند
♥ ح. بالايي
دستگيرههاي دعا، مرا به تو ميرسانند؛ از خودم خالي ميشوم.
تمام حرفهايم مسجّع شدهاند؛
«اَلْغَوْث اَلْغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب»
♥ ح. بالايي
همه پُلها کوتاه شدهاند. آسمان، روي دستهايم، بذراميد ميپاشد. با دلم عهد کردهام از نور آغاز شوم، عهد کردهام، عهد نشکنم
صداي بال فرشتگان، در تمام فضا منتشر ميشود.
هواي اين شبها، عطر اجابت ميدهد.
♥ ح. بالايي
اين شبهاي تا سحر روشن را به هيچ شب و روز و ساعتي نميدهم؛ «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
بر چشمهايم نور بصيرت ارزاني دار، «يا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصيرٍ»
ميخواهم اين ثانيهها را به تمام زندگيام پيوند زنم.
♥ ح. بالايي
ميخواهم اين رکعتها را به تمام نمازهايم سرايت دهم، ميخواهم بر تن تمام واژههايم، «جوشني» بپوشانم از جنس نور و نياز و اجابت.
♥ ح. بالايي
@};- * التماس دعا*@};-