پيام
+
"ميگفت شب بود از روضه بر ميگشتم تو خيابون ديدم يکي داد ميزنه و گريه ميکنه...هي داد ميزنه ميگه اي مردم بياين يخ هاي من رو بخريد ... همه يخ هام داره آب ميشه... سرمايه من همش همينه ... هي داد ميزنه و گريه ميکنه ... رفتم جلو و پول تمام يخ ها رو بهش دادم نشستم کنارش منم گريه کردم ... رو کرد بهم گفت تو چرا گريه ميکني؟ گفتم منم عمرم داره تموم ميشه ... عمرم داره توي گناه آب ميشه ... "

♥ ح. بالايي
92/3/11
نجفي از قيدار
سلام بر خانوم بالايي.اگه ميشه يه عکس ديگه اي رو جايگزين کنيد.
♥ ح. بالايي
عليک سلام عوضش کردم