سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

عشق جاری است چو سرچشمه‌اش آن لب باشد سیل خواهد شد اگر خطبه زینب باشد

صبر شرمنده توست!

که چند منزل با سرهای بریده قرآن خواندى!

صبر شرمنده توست!

که در تالارهای رنگین شام نگاهت به سر بریده برادر بود که چوب خیزران بر لبانش می‌خورد و تو خطبه می‌خواندى، با صلابت تا دیوارهای کاخ بلرزد و ندایت در همه تاریخ بپیچد...

صبر شرمنده توست!

که دقیقه‌های سخت و جانسوز گودال، تاب آوردن تو را می‌خواهد.

صبر شرمنده توست!

که کشتی نجات حسین(ع) را سکان‌دار بودی تا در گرداب‌های تحیر و گردبادهای استعمار، به داد انسانیت رسیدى.

صبر شرمنده توست!

که جام امتحان توفان پر بلای کربلا، طشت خونین برادر، سر شکافته پدر و پهلوی شکسته مادر را، بی‌هیچ تزلزلی نوشیدی و صحنه‌های کوه‌شکن تو را از تماشای پشت صحنه باز نداشت. ... ما رأیت إلاَّ جمیلا...

...

بیابان به دنبال گام‌های استوارت، قرن‌هاست که از کربلا، چراغ در دست راه افتاده است!

اما باز هم دنیا در جهل خویش دست و پا می‌زند و ناله کم ظرفیتی سر می‌دهد که نمی‌تواند با تو در کربلا حسین(ع) همراه شود. دنیا مشکل دارد ای بانوی بزرگ! وگرنه خطبه‌هایت رسا و شیوا است.

سلام و درود خدا و بندگان برگزیده‌اش که تو نیز از آنانی و به روح سرشار از عصمت و عفت و استقامت تو باد!

 


نوشته شده در شنبه 90/3/28ساعت 1:43 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak