سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

 کرانه هاى دریاى انتظار صدایت مى زنم؛

از میان موج هاى خروشان ولى بى صدا، از آبىِ دریا و از عمق وجودم.

 صدایم در کوهها مى پیچد و من همچنان منتظر.

در انتظار آمدنت صدایت مى زنم. انتظارى سبز و طولانى نویدبخش تنهایىِ من است.

نمى دانم با چه صدایى، با چه کلامى صدایت کنم.

 اما صبح هاى جمعه چشمان پرشکوه ام چشم به راه در جاده انتظار منتظر توست.

اشک در حلقه مردمک ها جمع مى شود، ولى توان آمدن ندارد؛ مردمک ها تنها مثل غروب خورشید سرخ مى شوند.

یا مهدى!

 دریاى وجودم صحراى انتظارت است.

 من عاشقم، عاشق قدوم مبارک تو. عاشق و تشنه دیدار تو.

 شب هایى که در یاد تو هستم، خواب مهربانى ها را مى بینم. خواب بازگشت خوبى ها را. بیا، بیا و خواب هاى مرا تعبیر کن.


نوشته شده در شنبه 89/8/29ساعت 5:8 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak