سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها



بیا خط بزن واژه انتظار رو از این قرن خسته 
که دستهای دنیا ، دخیل تمنا به پای تو بسته 
بیا حاجت جاده ها رو روا کن که آروم بگیرن 
ببین راهها قرنهاست بی تو بیراهه میرن 
ببین فصل دنیا شده بی رمق ، عین پاییز 
جهان بی تو درگیر یک سرنوشت غم انگیز 
ببین کوچه ها بی تو یک گوشه کز کردن انگار 
بیا تکسوار همیشه ، سقوط زمین رو نگهدار 
زمین پُر شه از تو ، پُر از روح پُر شور آواز 
قفس بشکنه ، آسمون پُر شه از حس پرواز 
تو سر می رسی با یه شمشیر از جنس خورشید 
که نورش بتابه به قلب جهان گرم و جاوید 
همه شهرها برق چشماتو آذین ببندند 
تو داری می آیی ، روی اسبها همه زین ببندند 
و دنیا تو آغوش گرم تو آروم بگیره 
عدالت رها شه ، نبینه تو ظلمت اسیره 
عزیز جمعه های دور، عزیز نور و انتظار 
به جاده ها بزن بیا ، به ابرها بزن ببار 
ببار تا طراوتت ، بشور از جهان غبار 
خزون کهنه زمین ، دوباره باز بشه بهار 
بیا که نور بودنت ، بتابه مثل آفتاب 
همیشه جهان تویی ، همیشه بر جهان بتاب 


نوشته شده در سه شنبه 89/5/12ساعت 4:45 عصر توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak