دلنوشته ها
تاریخ ورق میخورد، قلم شادمانه مینویسد و یازدهمین همای اخلاص بر دوش شیعه مینشیند.
بوی اقاقیها آسمان را بغل میکند. بتشکن دیگری میآید تا بتهای شک و کفر را براندازد .
شرقیترین شکوفههای شکوه، دامن دامن از آسمان مدینه میبارید و شادباش فرشتههای شکوفه پوش، نثار لحظههای زردرنگ و زنگار خورده زمین میشد.
شب برات بود و سپیده دم برکات. آفتاب از همه سوی لحظهها، طلوع میکرد تا زمانه به درک عمیق روشنایی برسد.
مدینه غرق در شادی بود و ربیع الثانی غوطه ور در سروری ناگزیر.
پروانههای شوق، پی در پی میآمدند و شالی از پرواز بر دوش نسیم میافکندند.
درختها تا پرنده شدن قد میکشیدند و لحظههای سرنوشت ساز، در شوق جوانه میزدند.
بوی خوش نسیم نیایش، سرتاسر جهان را غرق در آهنگ شکوفایی کرده بود.
ولایت سبز حضرت امیر علیه السلام یک بار دیگر در تبسم معصومانه طفلی، تجلی کرده بود و خندههای پی در پی امام حسن عسگری علیه السلام تازهترین شعر مولا را میسرود و سرشارترین اشتیاق به دریا پیوستن را به جریان در آورده بود.
مدینه، عطرآگین عطوفت و طراوت لطیف اطلسیها بود.
آسمان از آواز بال ملایک سرشار است.
فوج فوج فرشته، از عرش به فرش نازل میشوند و مدینه یکپارچه شوق است و نور...، شمیم لبخند محمد صلی ا... علیه و آله است که در گستره افلاک پیچیده است، تبسم فاطمه علیهاالسلام است که بهشت را به رقص وامی دارد... طنین خنده علی علیه السلام است که عالم را به شوق آورده است.
و عشق، امروز زیباترین تصویر خلقت را به نمایش میگذارد.
شمیم گلهای «ربیع الثانی»، فضای «مدینه» را فرا میگیرد و لحظهها آکنده از عطر «صلوات» میشود.
خانه «امامت» را اینک پایان انتظار است؛ انتظاری که آمدنش را با «انتظاری» شگفت و گسترده، پیوند خواهد زد.
کسی میآید از آن سوی کهکشانها، ـ عطر شکوفه بر لب ـ تا غربت سرای مدینه را غرق شادی و شور نماید؛ غرق عطر حضور!
کسی میآید که ادامه «طلوع» در تاریکستان قهقرایی زمان است.
کسی میآید تا «انسان»، به حق راستین خویش برسد؛ حقی که روزی در تمام نگاهها متجلی خواهد شد.
کسی میآید که نقطه عطفی در پیوند باورهای «نخستین» و «واپسین» خواهد بود و در دامان حق نمای ولایتش، نجات دهنده حقیقی و موعود ازلی «عج» را پرورش خواهد داد!
کسی میآید که ادامه «خیر» است؛ از «آدم» علیه السلام تا «خاتم» صلی ا... علیه و آله و از حضرت خاتم صلی ا... علیه و آله ، تا وارث حقیقی خیر؛ «حضرت بقیه ا... الاعظم، مهدی (عج)»!
کسی میآید که روح «حقیقت»، در کالبد زمان است و چلچراغ ولایت علوی علیه السلام را در تاریکنای جهالت «عباسیان» روشن خواهد کرد.
از راه میرسد و غبار راه از تن میشوید و ابراهیموار پا بر آتش الحاد میگذارد و جهانی را بر معرفتی ناب مینشاند. بیجهت نیست که او را «سراج» خواندهاند که او روشنایی زمین و آسمانی است که با آمدنش ظلمت در دامن نقرهگون مهتاب گم شد.
مولا جان، یا ابا محمد، ای آیینه جمال الهی!
ای منظری که معرف زیبایی و شکوه خداوندی! امروز دریاب دلهای شیفتهای را که مفتون اجابت نگاهت شدهاند.
دریاب در اجابت سبز دعایت، قنوت دستهایی را که دخیل به «سامرای» یادت بستهاند و تو را به عظمت «موعود واپسین» قسم میدهند.
برآور حاجتهایمان را مولا!
مولا! امروز، نام و یادت آسمان و زمین را مفتون خویش کرده است و دلها، پر از شادمانههای «ولایت» توست!
چه غرورانگیز است یادمانههای امروز و چه مبارک است طلوع خورشیدی که مولودش، بشارت رسان «موعود» است!
درود خداوند بر تو و بهاریترین لحظات خاندانت؛ که سرشار از شادی و شور است!
درود خداوند بر تو و شادمانیهای امام هدایت ـ امام علی بن محمد علیهماالسلام ـ
درود خداوند بر تو و بهاری که در راه است!
Design By : Pichak |