سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

دیوار، آمدنت را دهان گشود به قصد لبخند.

دیوار خانه‌ای که مرکز عالم است و کانون سکون زمین... .

کعبه لب باز کرد و تو را همچون کلامی مقدس بر زبان آورد.

تو آغاز شدی از خانه‌ای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید.

گویا صاحب این خانه، بیش از همه با تو نزد عشق می‌باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.

کعبه بود و سرود سبز ولایت که غریو «یا علی» را همراهی می‌کرد !


کعبه بود و «نوزادی» که تمام ستارگان را به میهمانی ولادتش فرا خوانده بود و عطر بهشت، از تراکم فرشته‌ها، فضای کعبه را فرا گرفته بود.

کعبه بود و خیل فرشتگانی که با گلاب‌های بهشت، مولود زیبای فاطمه، بنت اسد علیهاالسلام را شستشو می‌دادند.

کعبه بود و میزبانی بی نظیری که هیچ گاه سابقه نداشت!

کعبه بود و نور امامت!

تمام اهالی آسمان و ملکوت خداوند، برای عرض «تهنیت» فرود می‌آمدند.

... و آفتاب از کعبه طلوع کرد؛

فاطمه، ماه را در بغل گرفته بود! صدای همهمه بیشتر شد؛ این کودک چه قدر عظمت دارد!

به دنیا آمد و «علی» شد.

پیامبر رحمت، طفل را در آغوش گرفت! آفتاب، ماه را در بغل گرفت و ماه، پلک گشود و به یمن دیدار آفتاب، تبسّم کرد.

و ماه، از آغاز تولد، برادر آفتاب شد!

مولا! ای که تمام واژه‌ها، از توصیف عظمت تو عاجزند! و ای آن که تمام عقل‌ها از درک بزرگی‌ات قاصر! چه تقدیر دلنشینی داری! می‌آیی از کعبه و می‌روی در خانه خدا! علی جان!

سلام بر اسم بی شباهت تو که مظهرالعجائب است و تلفظ معجزه‌وارش تمام اهریمنان عالم را به ستیز فرامی خواند

نامت هجای مقدس شگفتی و روشنی است.

نامت شمشیر وحی آمیزی است که فاتحانه حق را در دل‌ها حاکم می‌کند.

نامت تمام قیل و قال‌های عبث را به سکوت وامی دارد تا خود بر تمام صداها و کلام‌ها فرمانروایی کند.

آمدی و کعبه، لحظه‌های رسیدنت را در آغوش معطرش تجربه کرد.

تو نخستین بشارت خداوندی پس از پیامبر؛ ادامه دهنده جاده‌ای که او در طول سال‌هایی پر مشقت، به سمت یگانه پرستی گشوده بود.

خوش آمدی ای آغاز ولایت! دنیا چقدر از آینده خویش می‌هراسید، وقتی تو نبودی،

خوش آمدی ای مرد روزهای سخت در راه! ای ولایت مهربانی و ای دولت عدالت و عشق!

خوش آمدی ای دست کریم گره گشا!

‌ای یار و  پشتیبان محمد! نگاه کن که احمد چگونه دلگرم آمدن توست.چگونه لبخند شکر بر لبانش نشسته.

ذوالفقار، بی‌تاب رخسار تو به آتیه‌ای می‌اندیشد که چون عصای موسی، در دستان قهرمان تو اعجاز کند و اسطوره بیافریند.

ای نبأ عظیم و ای صراط مستقیم! کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو می‌افتند و قیام می‌کنند.

امیر مهربانی! تو آمدی و ناخدای کشتی نجات بشریت در عصر دلمردگی و جهالت شدی.

یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‌های عاشقان و التیام زخم‌های ضعیفان و مرهم دل‌های غریبانی تو آبروی انسانیتی!

ای سراسر و بخشش و عدالت! دستمان گیر که محتاج سرکوی توایم!

عالم، در وحدتی تام، به تقدیس تو مشغولند و ناخودآگاه و در ناگهانی ترین دم، ندای روحانی «السلام علیک یا علی بن ابی طالب»، در تار و پود ثانیه‌ها حلول می‌کند.

آری! تو آمده‌ای تا حجّت بر اهل آسمان و زمین تمام شود.

پس سلام هماره خداوند، بر تو و بر این آمدن لایتناهی!

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 95/2/1ساعت 10:18 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak