سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته ها

ای خدای مهربان من، بر محمّد صلی ا... علیه و آله وسلم و خاندان او درود فرست و آن دم که تو را بخوانم، دعای مرا اجابت فرما و چون تورا ندا کنم، ندایم را بشنو و آنگاه که با تو راز گویم،به من رو کن؛ که من به سوی تو پناه آورده ام و پریشان و نالان، به درگاه تو آمده ام و چشم امید به سوی تو دوخته ام .

خداوندا، تو بر آنچه در دلم می گذرد، آگاهی. خواهش مرا می دانی. با درونم آشنایی و از دنیا و آخرتم، چیزی بر تو پوشیده نیست. از حرف های درونم، از حاجاتم و از امیدم، از همه باخبری. حکم تقدیر تو ای مولای من، در پنهان و آشکار، تا ابد بر من روان است و آنچه به من رسد، از سود و زیان، کاستی و فزونی تنها به دست توست.


ای مهربان، چون محرومم سازی، کیست که روزی ام دهد؟ و چون تو خوارم خواهی، کیست که یاری ام کند؟ خداوندا، از پرتو خشم و غضب تو، به سایه مهربانی ات پناه می برم. بارالها، اگر من سزاوار رحمت تو نیستم، امّا تو سزاواری که به لطف و مهر بی پایانت، بر من ببخشایی.

لطیفا، اینک من با همه وجود به درگاه تو آمده ام و در سایه چتر توکّل تو آرام گرفته ام و تو آنچه شایسته لطف و مهربانی توست، بر من جاری ساخته ای و با پرده عفو و غفرانت مرا پوشانده ای.

خدایا، اگر اجلم دررسد و مرگم نزدیک شود و نکویی ام مرا به تو نزدیک نگرداند، به ریسمان اعتراف به بدکاری و خطاهایم چنگ خواهم زد، تا به بخشایش تو نایل آیم.

الهی، در کارم آن گونه درآ که شایسته توست و با نگاه لطفت به چشم گنهکاری که در گرداب جهل خود گرفتار است، در من نگر.

مهربان من، در دنیا، گناه و بدکاری ام را از نگاه خلایق پوشاندی؛ من در آخرت، به پرده پوشی تو محتاج ترم. لطیفا، چنان که در دنیا گناهم را از چشم بندگان صالحت پوشاندی، در قیامت نیز در برابر دیدگان خلایق رسوایم مخواه.

خدایا، مهربانی تو امیدم را فزونی داده است. غفورا، عفو و بخشش تو برتر و والاتر از عمل ناچیز من است. پس آن روز که میان بندگانت به قضاوت می ایستی مرا به دیدار خود مسرور ساز. خدایا، به درگاهت عذرخواه و پشیمان آمده ام و سخت به قبول عذر از جانب تو محتاجم. پس عذرم را بپذیر، ای بخشنده ترین و مهربان ترین کسی که گنهکاران به درگاه او عذر آورند.

مهربانا، نیازم را وا مگذار. امیدم را به ناامیدی مکشان و رشته آرزوهایم را پاره مکن.

مهربانا، اگر خوارم می پسندیدی، به نور هدایتم رهنمون نمی شدی و اگر رسوایم می خواستی، از عفو لبریزم نمی کردی. خدای مهربان من، هرگز گمان نمی برم که تو خواهشم را روا نکنی. ای مهربان من، تو را سپاس و همواره سپاس؛ سپاسی جاویدان و پایان نیافتنی. سپاسی که فزونی گیرد و فنا نپذیرد؛ سپاس آن گونه که تو دوست می داری و می پسندی.

خدایا، اگر به جرمم گیری، به عفوت دست آویزم و اگر به گناهم گیری، به غفرانت چنگ زنم و اگر مرا به آتش دوزخت درافکنی، همه اهل دوزخ را خواهم گفت که چقدر دوستت می داشتم.

رحیما، اگر در اطاعت از تو، عملم ناچیز است، در امیدواری به تو، آرزویم بسیار است. لطیفا، چگونه با دستی تهی از درگاهت بازگردم که حسن ظنّم چنین می نمود که سرشار از رحمت تو باز خواهم گشت.

مهربانا، این منم بنده تو و فرزند بنده تو که در برابر تو به دامن کرمت چنگ زده است. خدای من، این منم که پشیمان بر درگاهت سرنهاده ام و عذرخواهِ همه زشتی ها و گناهانی هستم که از سر بی پروایی و بی شرمی، در برابر نگاه تو بدان ها دست آلودم و اینک دست تمنّا به سویت دراز کرده ام تا از عفو لبریزم کنی؛ از عفوی که سرچشمه آن مهربانی و کرم توست.

خدایا، توان بیرون شدن از وادی گناه در من نیست؛ مگر آن که نسیم محبّت تو بیدارم کند و چنانم کند که تو خواهی. پس تو را شکر گویم؛ چرا که لطفی زلال بر من جاری کردی و قلبم را بدان از تیرگی غفلت شست وشو دادی.

خدایا، رشته پیوندم را از همه ببر و به سوی خود درکش. دیده دلم را از نوری که بدان بر تو نظر افکنم، روشن دار؛ آن گونه که چشم دلم، پرده حجاب ها را بدرد و به معدن عظمت تو ره یابد و روحم را به مقام قدس تو پیوندد.

رحیما، مرا از کسانی قرارده که ضد ایشان کردی و پاسخت گفتند. بدانها رو کردی و از جلال تو مدهوش شدند. در خفا با آنان نجوا کردی و آنان آشکارا به تو مشغولند.

خدایا، بر امیدم پرده ناامیدی درمکش. اگر خطا و زشت کاری ام مرا در چشم تو خوار ساخته، مرا به پاس توکلم ببخشا.

رحیما، اگر پرتو کیفر تو مرا به سوی آتش می کشاند، پاداش بی پایانت مرا به سوی بهشت فرا می خواند.

ای خدای مهربان من، مرا در وادی پرنور عزّتت درآر، آن گونه که تو را بشناسم و از غیر تو روی گردانم و از پروای تو آکنده باشم، ای شکوهمندترین و ای بزرگوارترین.

 

 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 93/3/26ساعت 9:15 صبح توسط حمیده بالایی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak